عادت خوب معامله گران حرفه ای

نباید مردم به دیدن تصاویر ناراحتکننده عادت کنند
یک عکاس معتقد است که انتشار و تماشای تصاویر خشن و ناراحت کننده برای مردم ما عادی شده و برای بسیاری از ما تماشای تصاویر بحرانی همانند تماشای تصاویر آلبوم خانوادگی شده است.
ساعد نیکذات در گفتوگویی با ایسنا درباره نگاه حرفهای به انتشار تصاویر از وقایع بحرانی همچون وقوع سیل و در پاسخ به این پرسش که چطور میتوان ضمن رعایت نگاه حرفهای لحظات تلخ را به ثبت رساند، اظهار کرد: این موضوع هیچ وقت حل نمیشود. چراکه نحوه مدیریت انتشار این دسته از تصاویر به فرهنگ جوامع برمیگردد.
او با بیان اینکه «نوع نگاه جوامع در مدیریت انتشار تصاویر تلخ بسیار متفاوت است»، ادامه داد: به عنوان مثال در کشورهای غربی که میزان تولید آدرنالین در زندگی روزمره کم است، مردم به سراغ ورزشهای خطرناک و تفریحهای هیجانی میروند تا میزان آدرنالین خونشان را افزایش دهند، اما ما در کشورمان میتوانیم آدرنالین صادر کنیم! هیچگاه در کشورهای غربی صدا و تصویر افراد را به هنگام ترس و در مواقع بحرانی منتشر نمیکنند تا هم روحیه جامعه را خراب نکنند و هم اقدامی علیه امنیت عمومی کشورشان انجام نداده باشند. این در حالی است که در ایران افراد به همراه کودکانشان به تماشای صحنه اعدام میروند و به همین خاطر هم انتشار و تماشای تصاویر خشن و ناراحت کننده تا اندازهای برای مردم ما عادی شده و برای بسیاری از ما تماشای تصاویر بحرانی همانند تماشای تصاویر آلبوم خانوادگی شده است.
این عکاس تاکید کرد: بنابراین این موضوع به مدیریت یک جامعه برمیگردد که چطور میخواهد در زمینه اطلاعرسانی و انتشار تصاویر سیاستگذاری و چطور میخواهد آرامش روانی مردم را مدیریت کند. شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر این توان مدیریتی را تا حد نازلی کاهش دادهاند. این توان مدیریتی پیشتر از این جهت مثبت بود که برای سلامت جامعه مفید بود و از این جهت منفی بود که اطلاعرسانی را تا اندازهای محدود میکرد. اما الان دیگر اطلاعات به صورت مساوی در اختیار افراد قرار میگیرد. به عنوان مثال من و فرزندم که یک نوجوان است، هر دو یک تصویر را در گوشیهای موبایلمان تماشا میکنیم، اما میزان درک ما از آن تصویر متفاوت است. او ممکن است با تماشای تصاویر سیلهای اخیر از در کنار عادت خوب معامله گران حرفه ای رودخانه بودن بترسد و نگران شود و من به عنوان یک فرد میانسال که تجربه زندگی دارم درک دیگری دارم و بیشتر به نحوه مدیریت به هنگام وقوع سیل فکر میکنم.
نیکذات با بیان اینکه «نمیتوان به شبکههای اجتماعی نظارت کرد»، خاطرنشان کرد: امروز هر گوشی یک رسانه است و اصول حرفهای و حجم زیاد اطلاعات با همدیگر تلفیق شدهاند و نمیتوان به راحتی این مرزها را از هم تشخیص داد. در این میان به شخصه معتقدم گاهی باید وقایع بد را بد نشان داد. به هر حال جنگ هیچ وقت زیبا نیست، حتی اگر در حال دفاع هم باشیم باز هم جنگ نمیتواند پدیده زیبایی باشد. ما گاهی با استفاده از واژهها و نوع عکسهایی که منتشر میکنیم سعی میکنیم که از واقعیت تلخ کم کنیم تا هضم آنها برای مردم راحتتر شود.
او افزود: اما گاهی نیز باید واقعیتها را هم از طریق تصاویر به مردم نشان داد. باید نشان داد اینکه که ۱۰ هزار جنازه که در اردوگاه نازیها سوزانده شد اتفاق بسیار تلخی بود و باید در تاریخ به وسیله عکس ماندگار میشد. در این مواقع دیگر نمیتوان جنگ را نرم و شاعرانه نشان داد! مردم باید بدانند و متوجه باشند که برخی وقایع تلخ هستند و متقابلاً رسانهها و عکاسها نیز باید با نگاهی آموزشی صحنههای تلخ را ثبت کنند و نه با انگیزه تحریک کردن جامعه و سوءاستفادههای سیاسی و جناحی.
این عکاس با تاکید بر اینکه تصاویر تلخ و ناراحتکننده باید به خاطر بار آموزشی ثبت شوند، اظهار کرد: این رویکرد نیاز به مدیریت دارد که متاسفانه در سالهای اخیر به دلیلی تغییر در شکل اطلاعرسانی و حضور شبکههای اجتماعی کاهش یافته و از سوی دیگر نیز ساختار عکاسی حرفهای نیز با تغییراتی همراه شده است.
نیکذات با اشاره به تصاویر منتشر شده از سیلهای روزهای اخیر در برخی استانهای ایران، گفت: ما در روزهای اخیر شاهد بودیم که افراد به هنگامی که درباره سیل حرف میزنند و شاهد وقوع آن هستند، فیلمبرداری و عکسبرداری میکنند. چه تعداد از دوربینهایی که حوادث روزهای اخیر را ثبت کردند، به عکاسهای حرفهای تعلق داشتند؟ متاسفانه امروز حتی برخی از عکاسهای حرفهای نیز تحت تاثیر شبکههای اجتماعی قرار گرفتهاند؛ یعنی فقط عکسهای سطحی بگیرند و به عمق اتفاقات توجهی ندارند. تصویرهای امروز بسیار انبوده و سطحی هستند و در آینده گم خواهند شد. این در حالی است که تاثیر اخبار و تصاویر به شرط مدیریت عقلانی میتواند بسیار زیاد و ماندگار باشد.
او ادامه داد: برخی از رسانهها به واسطه اینکه خبرنگار حرفهای در برخی مناطق ندارند، تصاویر موبایلی مردم را پخش میکنند. اما صداوسیمای ما که این امکان را دارد، بیشتر شو اجرا میکند تا اینکه گزارش خبری و تحلیلی ارائه دهد. اینکه خبرنگار صداوسیما تا کمر در آب بیاستد که از سیل گزارش بدهد، چه معنی میدهد؟
این عکاس در پایان سخنان خود یادآور شد: به طور کلی معتقدم در برخی مواقع تصاویر هر چقدر هم آزاردهنده باید باز هم نمایش داده شوند تا به مردم آگاهی داده شود؛ اما متاسفانه مدیریتی در این زمینه وجود ندارد. خبرگزاریها نیز که بر اساس سیاستهای خودشان این موضوع را مدیریت میکند، تاثیرشان نسبت به حجم زیاد تولید عکس در رسانههای اجتماعی بسیار کم است. به همین سبب نیز امروز برخی از رسانههای رسمی نیز از سبک شبکههای اجتماعی پیروی میکنند که اتفاق خوبی محسوب نمیشود.
۹ عادت های مالی نادرست
بخشی از نگرانی مالی خانوادهها، به این برمیگردد که آخر ماه. وقتیکه حسابوکتاب میکنند و دخلوخرج را به چرتکه میسپارند، تازه متوجه میشوند که خرجشان، با دخلشان مساوی نبوده. احتمالاً خرج کمی تا قسمت قابلتوجهی بیشتر بوده است. همین بیشتر بودن نیز، باعث میشود این فکر به ذهن برسد که بله ما چقدر فقیریم. درنتیجه، احساس و باوری از فقر، به فرد منتقل شود…
این درد صورتی است که ما میدانیم عادت های مالی در حوزه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داریم که با شناسایی و رفع آنها، میتوانیم از این بیتعادلی دخلوخرج، جلوگیری کنیم. درنتیجه، از بروز این احساس فقر و ناامنی مالی در امان باشیم. قسمتی از عادت های مالی غلط در اقتصادی را که در حوزه خانوادهها وجود دارد،باز هم مرور میکنیم. عادت های مالی که شاید، از وجود برخی از آنها، آگاهی لازم را عادت خوب معامله گران حرفه ای عادت خوب معامله گران حرفه ای نداشته باشیم. چون از قبل بودهاند، ما هم زیاد به آنها توجه نکردهایم. هر عادتی را، با پرسیدن کلمه چرا، میتوان به چالش کشید.و اگر علتهایی که برای این کلمه چرا میآوریم، قابلقبول باشد، در آن صورت عادتی خوب و در غیر این صورت، عادتی است. که از دیگران به ما رسیده و میتوانیم و گاهی باید، کنارشان بگذاریم.
۱- تجمل : تجمل، گاهی به خاطر دیگران است و گاهی به خاطر تجمل دوستی خود آدم. مثلاً: کار شما با یک واحد آپارتمانی ۹۰ متری راه میافتد، اما خودتان را بهزحمت افکنده و واحدی ۱۲۰ متری خریداری میکنید. درنتیجه پولی که بابت ۳۰ متر اضافه پرداخت میکنید، شمارا دچار زحمت مالی میکند. این اتفاق، گاهی بهصورت عادت در ما شکل میگیرد و اصلاً فکر نمیکنیم که چرا باید این اتفاق بیفتد. میتوانیم از هر چیزی، خوبش را داشته باشیم، اما درگیر زندگی تجملاتی نشویم. سادگی نیز برای خودش، فلسفه و زیباییهایی دارد؛ و البته سادگی، عادت خوب معامله گران حرفه ای مترادف با بد زندگی کردن نیست. باید تعریف هرکدام از این واژهها را، در ذهنمان تغییر دهیم.
۲ – قانع نبودن : حالا این ماه، کمی درآمدتان کمتر شده، یا خدایناکرده، عضوی از خانواده بیمار شده و هزینهای اضافه را روی دوشتان گذاشته است. اصلاً جدا از همه اینها، قانع بودن خودش عادت خوب معامله گران حرفه ای یک فضیلت حساب میشود. حالا تا درآمد آدم زیاد شد، چرا باید برای خودش خرج بتراشد و دنبال امکانات بیشتر برود؟ آدمی بنده طمع است و حرص؛ هرچقدر بیشتر خرج کند برای رسیدن به آرامش، نهتنها به آرامش نمیرسد. که همینجور توی مرداب هزینهها فروتر خواهد رفت. لطفاً تعریفها را تمیز کرده و دوباره از اول میزانشان کنید قانع بودن، به معنای بد زندگی کردن نیست. به معنای این است که شما تحملتان بالاست و در بدترین شرایط هم میتوانید دوام بیاورید . البته اگر پول اضافه هم رسید، با برنامهریزی خرجش خواهید کرد.
۳ – درست مصرف نکردن: وقتی خانه با یک لامپ کممصرف، عادت خوب معامله گران حرفه ای بهاندازه موردنیاز ما روشن میشود. چه نیازی به سه، چهارتا لامپ و حتی لوستر است؟ وقتی یک دستگاه گیرنده تلویزیون کار ما را راه میاندازد، چه نیازی به چند تا ال سی دی؟ وقتی تلویزیون برنامه خوبی ندارد، چه نیازی است که روشن باشد؟ وقتی نیازی به برنج اضافی نداریم، چه لزومی دارد که انباری را از آذوقه دوسالهمان پرکنیم؟ اگر از چیزهایی که داریم، خوب و حسابشده استفاده کنیم بهاحتمالزیاد، به بسیاری از چیزهایی که احساس میکنیم باید داشته باشیم، نیاز پیدا نخواهیم کرد. تازه، پول قبضهایمان هم کمتر خواهد شد.
۴ – چشم و همچشمی: آنتونی رابینز میگوید. که سعی کنید از نشستهای فامیلی یا به تعبیر خودمان، نشستهای غیبت مدارانِ و بیمحتوا خودداری کنید. چون در این صورت، شما با پیشرفتهای مادی دیگران مواجه شده و دلتان میخواهد که کارهایی شبیه به آنها انجام بدهید. درحالیکه ممکن است اهدافتان، چیزهایی دیگر باشند. سعی کنید خودتان باشید و اینقدر دنبال چشم و همچشمی نباشید. البته باید باور کنیم که فرار کردن و چشمپوشی از حرفهای درگوشی فامیل و مردم سخت است. ولی هدف نهایی شما، رهایی از استرس مالی است.
نه بستن دهان دیگران. این سادگی و دوری از چشم و همچشمی، وقتیکه شما شأن اجتماعی بالایی هم داشته باشید، برای دیگران انگیزهبخش خواهد شد. چون دیگر نمیتوانند اتهام خسیس بودن و ناخنخشک بودن را به شما وارد کنند و این اتفاق را، از شعور بالای شما خواهند دانست.
۵ – چانه نزدن: در این مورد عادت های مالی ، دیگر چیزی نگوییم، بهتر است. چون از فردا فروشندهها دیگر مطالب سایت را نخواهند خواند؛ اما واقعیت این است که فروش، یک امر توافقی بین خریدار و فروشنده است. جدا از اجناسی که قیمتی مقطوع داشته و تعدادشان زیاد هم نیست، باقی اجناس قابلچانهزنی و تخفیف هستند. لطفاً به حرفهای فروشندهها هم درزمینهٔ سود کمشان توجه نکنید. حتماً به بورس اجناس رفته و اگر جایی نتوانستید خرید کنید، به مغازههای دیگر بروید. در این زمینه سعی کنید کوتاه نیایید؛ کاملاً سنگدل باشید و تخفیف بگیرید. رابرت کیو ساکی، میگوید وقتیکه با همکارانش برای خرید خانه و املاک میرفته، قیمت خیلی پایینی پیشنهاد میداده و بعد، میرفته بیرون. ممکن است در اینجور مواقع، طرف حسابی شاکی بشود. اما اگر از هر ده تا معامله، دوتای آنهم به نفع شما تمام بشود، خودش کلی پول میشود.
۶ – ارزان خریدن: لابد این مثل معروف درباره بعضی از کشورها را شنیدهاید که به آنها میگویند چرا گران خرید میکنند، جواب میدهند چون پول برای خرید ارزان ندارند.در گام اول، ارزان خریدن، یک برد حساب میشود؛ اما وقتیکه هزینههای نگهداری و تعمیرات و… را حساب کنید، آنوقت است که قضیه فرق میکند. البته در این اصل نیز، باید حواستان به نیازها و خواستهها باش.
۷ – حسابوکتاب نگه نداشتن: دولتها معمولاً آخر هرسال، بودجه سال بعد را تنظیم میکنند تا بدانند که تکلیفشان برای یک سال چیست و چقدر درآمد داشته و چقدر خرج و هزینهدارند. شما، هم باید بودجهبندی سالانه داشته باشید. هم بودجهبندی ماهان. بالاخره. باید بدانید که تکلیفتان چیست. یکجورهایی، باید حسابداری خرج و دخلتان را انجام بدهید و حواستان باشد که چیزی اینور و آن ور نشود. جز این اگر باشد، بدون اینکه متوجه شوید، پول کم میآورید. میگویند، پول قطرهقطره به دست میآید، اما سطل سطل از دست میرود. سررسید برای این کار خیلی خوب است.
۸ – قاتى شدن نیازها و خواستهها: جنس موردنیاز، چیزی است که واقعاً لازمش دارید. مثل مواد و مقدمات شام شب. اما خواستهها، آرزوها و هوسهای ما را تشکیل میدهند، مثل قاشق و چنگال و بشقابهای تزیینی که توی خانه گذاشتهایم و زیباست و سالی، چند بار به مناسبت میهمانی از آنها استفاده میکنیم. شاید هم فقط جنبه زینتی داشته باشد.
۹ – آنی خرید کردن: البته این، بیشتر عادت های مالی مردهاست که وقتی برای خرید بهجایی میروند، چیزهای دیگری هم میخرند. شکل دیگر این قضیه، آن است که از چیزهایی که خانواده نیاز دارند، بیشتر از حدی که نیاز خانواده است، خریداری میکنند. بدون حساب اینکه چقدر هزینه داشته و ممکن است خراب شود.
عادت خوب معامله گران حرفه ای
نخستین قدم برای از بین بردن این نوع رفتارها، یافتن آگاهی در مورد آنها و پی بردن به اشتباه است. سپس، جایگزین کردن آن عادت با رفتاری دیگر است که هدف مشترکی را دنبال می کند. سرانجام، این رفتار به یک عادت خوب تبدیل می شود
برترین ها: همه ما عادت های بدی داریم که دوستشان نداریم. اما از بین بردن آنها چندان هم راحت نیست زیرا بیشتر این عادت ها را ناآگاهانه انجام می دهیم. بنابراین، نخستین قدم برای از بین بردن این نوع رفتارها، یافتن آگاهی در مورد آنها و پی بردن به اشتباه است. سپس، جایگزین کردن آن عادت با رفتاری دیگر است که هدف مشترکی را دنبال می کند. سرانجام، این رفتار به یک عادت خوب تبدیل می شود. البته راهکارهای دیگری نیز برای از بین بردن عادت های بد وجود دارند که ما تعدادی از آنها را در ادامه برایتان ذکر کرده ایم.
اگر جزو افرادی هستید که همیشه دستان خود را قایم می کنید چون ناخن هایتان را تا گوشت جویده اید، زمان آن رسیده تا این عادت را ترک کنید. جیمز کلیبورن- یکی از نویسنده های کتاب «چگونگی از بین بردن عادت های بد و جایگزینی آن با عادت های خوب» در این رابطه می گوید، بهتر است ابتدا بدانید پیش از جویدن ناخن چه کاری می کنید. آیا به دنبال لبه های ناهموار و عادت خوب معامله گران حرفه ای دندانه دار می گردید و سپس دستتان را به دهان می برید؟ پیش از آنکه دست خود رابه طرف صورتتان ببرید، مشت خود را گره گنید. این کار را تا زمانی ادامه دهید که تمایل شما به جویدن ناخن ها از بین برود. زمانیکه که احساس کردید در این کار پیشرفت کرده اید و می توانید این عادت را ترک کنید، از ناخن هایتان به خوبی مراقب و آنها را مانیکور کنید و از زیبایی اش لذت ببرید.
2.شکستن بند انگشتان
شاید شما از شکستن بند انگشتان خود و شنیدن صدا تق آن لذت ببرید اما به دلیل اینکه این صدا برای دیگران چندان جالب نیست، می خواهید این عادت خود را ترک کنید. دکتر کلیبورن در این باره پیشنهاد می دهد از رفتارهای رقابتی استفاده کنید؛ به طور مثال، به جای شکستن بند انگشتان خود، کار دیگری انجام دهید. مشت کردن یک دست خود یا بیرون کشیدن انگشتان باعث می شود از شکستن آنها خودداری کنید. برای فرونشاندن احساس لذت حاصل از شکستن انگشتان، موفقیت های خود - وقتی توانستید یک رفتار دیگر را جایگزین این عادت بد خود کنید - و بازگشت هایتان به عادت بد را ثبت کنید. کشف کنید که ایراد کارتان کجاست و به این ترتیب می توانید به مرور این عادت بد را ترک کنید.
شاید شما از صدای ترکاندن آدامس در دهان خود لذت ببرید، اما این صدا برای دیگران بسیار آزاردهنده است. دکتر کلییبورن در این باره می گوید باید ببینید آدامس جویدن چقدر برای شما مهم است و سعی کنید آن را ترک کنید. وقتی یک تکه آدامس داخل دهان شما قرار دارد، نترکاندن آن کار دشواری است. برای اینکه ترک حس خوب آدامس جویدن برایتان آسان تر شود، بهتر است نفس عمیق بکشید و کارهای آرام کننده انجام دهید. اگر آدامس را برای هضم غذا یا خوش بو کردن دهان خود می جوید، بهتر است به جای آن از قرص های نعناع استفاده کنید.
4.نشستن آرایش صورت هنگام خواب
شاید شب، هنگام خواب به قدری خسته باشید که صورت خود را نشویید. اما می توانید دستمال مرطوب را کنار تخت خود بگذارید تا حداقل با آن آرایش خود را تا حدی تمیز کنید. یا می توانید برای خود یک برنامه خواب ترتیب دهید که به واسطه آن صورت خود را با محصولات پاک کننده آرایش تمیز و با مرطوب کننده ماساژ دهید. باید بدانید که خوابیدن با صورت آرایش دار منجر به جوش زدن و ایجاد چروک در صورت و اطراف چشم ها می شود.
۵.وسط حرف کسی پریدن
شاید دوست داشته باشید تفکرات خود را به دیگران بگویید، اما وقتی کسی در حال صحبت کردن است بهتر است زبان به دهان بگیرید و چیزی نگویید تا حرفش تمام شود. دکتر وارنادو می گوید، سعی کنید به حرف های دیگران با دقت گوش کنید. هر چه با علاقه بیشتری به حرف های طرف مقابل گوش کنید، کمتر دوست دارید تا وسط حرف او بپرید و نظر دهید. او همچنین می افزاید، اگر فرد صحبت کننده برای لحظه ای صبر کرد تا فکرش را جمع کند یا نفس بکشد، از این فرصت برای حرف زدن استفاده نکنید. در این لحظه، نفس عمیق بکشید، در ذهن خود از یک تا ده بشمارید و به حرف های مخاطب خود فکر کنید. در راه ترک این عادت می توانید از یک دوست نیز کمک بخواهید تا هرچندوقت یکبار هدفتان را برایتان یادآوری کند و موفقیت هایتان را با شما جشن بگیرد.
6.خوردن غذا با سروصدا
شاید خودتان هم متوجه شده باشید که هنگام خوردن غذا خیلی سروصدا می کنید، اما دلیلش را نمی دانید. صدای خود را هنگام خوردن غذا ضبط کنید تا ببینید چه صدایی می دهد. پیدا کردن صدای خاص، به شما کمک می کند تا راه حل مناسب را برای آن بیابید؛ اینکه چه زمانی و چگونه زبان خود را حرکت دهید، آرام تر بجوید، لقمه های کوچک تری در دهان خود بگذارید و هنگام جویدن غذا دهان خود را ببندید. وقتی همراه کسی غذا می خورید بهتر است همه این مسایل را رعایت کنید.
نویسنده کتاب «قاتل احساسات شما» - کن لیندر - می گوید، فائق آمدن بر این عادت مستلزم یافتن دلیل برای سروقت حاضر شدن در جلسات و قرارهای ملاقات است. از خود چند سوال بپرسید: آیا به وقت دیگران احترام می گذارید؟ آیا دوست دارید آدم بی نزاکتی به نظر برسید؟ یا دوست دارید باملاحظه و حرفه ای دیده شوید؟ وقتی تصمیم خود را گرفتید، سعی کنید ساعت قرار ملاقات را 5 تا 10 دقیقه زودتر از آنچه هست در ذهن خود تجسم کنید. یا می توانید زمان جلسه را 15 دقیقه پیش از موعد واقعی آن برای خود یادداشت کنید.
۸. یواشکی نگاه انداختن به کارهای دیگران
این کار در واقع تجاوز به حریم شخصی افراد است. تصور کنید فردی بخواهد یواشکی در کار شما فضولی کند. چه حالی به شما دست می دهد؟ یا حتی تصور کنید که طرف مقابل شما را برای این کار جلوی تعداد زیادی آدم سرزنش کند! تصور این نوع آبروریزی و خجالت می تواند شما را از انجام این عادت زشت بازدارد.
9.با صدای بلند با موبایل حرف زدن
یک لحظه فکر کنید، وقتی شما با صدای بلند با تلفن صحبت می کنید فردی سودجو آنها را در فیس بوک یا توئیتر پست کند یا استفاده نادرستی از آنها ببرد. آیا دوست دارید مشتری بزرگ خود یا دوستتان را از دست بدهید؟ وقتی در یک جمع بلند با تلفن صحبت می کنید، نمی دانید چه افرادی به مکالمه شما گوش می دهند و این مالکمه به کجا خواهد انجامید. دکتر ایندر می گوید، برای یادآوری به خود برای آرام صحبت کردن، کلمه یا عبارتی را بنویسید و آن را در جایی نصب کنید که همیشه می بینید.
دکتر لیندر می گوید، حرکت کردن در اطراف در نتیجه اضطراب هایی که دارید، شما را آدم ضعیفی نشان می دهد. برای جلوگیری از این فکر، ببینید در موقعیت های مختلف با دستان خود چه کاری انجام می دهید. اگر ایستاده اید، دستان خود را در دو طرف بدنتان رها کنید و تصور کنید آنها به پهلوهای شما چسبیده اند و نمی عادت خوب معامله گران حرفه ای توانید آنها را تکان دهید. اگر نشسته اید، دستان خود را روی زانوهایتان بگذارید. سعی کنید آنها را تا زمانیکه لازم نیست، حرکت ندهید.
اضطراب و پریشانی یک معامله گر بازار بورس چه دلایلی دارد؟
در این مقاله قصد داریم به موضوع اضطراب و پریشانی و تفاوت مابین این دو موضوع بپردازیم.
درواقع موضوع این است که نگذاریم یک اضطراب طبیعی به پریشانی که منجر به اختلال در عملکرد ما میشود تبدیل شود. درواقع اضطرابهای طبیعی بخشی از معامله گری را تشکیل میدهند. اینکه ما بخواهیم اضطراب معامله گری خود را حذف کنیم کاری کاملاً غیرممکن است.
معامله گری در بازار بورس و سایر بازار های مالی علی رغم تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال و مدیریت سرمایه دقیق کار با ریسک ها و عدم قطعیتهاست. و در مواجهه با آنها اضطراب اجتنابناپذیر است. اما مسئله این است که نباید اضطراب را با پریشانی اشتباه گرفت. هر اضطرابی به پریشانی ختم نمیشود و هر اضطرابی بد نیست. بلکه در مواردی میتواند به عملکرد شما در معاملهگری کمک کند.
برای فهم بهتر این موضوع مثالی برایتان میزنم. تصور کنید مدت زیادی در حال رانندگی در اتوبان هستید و کاملاً خسته و کسل شدهاید. اما ناگهان طوفان سنگینی آغاز میشود و باران شروع به باریدن میکند. جاده کامل لغزنده شده و دید محدود میشود. در این شرایط شما فرمان ماشین را محکم میچسبید و سرعت خود را کنترل میکنید. حس بیحوصلگی شما ناگهان به هوشیاری کامل تبدیل میشود در این حالت شما دچار اضطراب کامل مفیدی شدهاید.
اگر در این حالت دچار اضطراب نمیشدید و به همان حالت کسل رانندگی میکردید هرگز اقدامات لازم برای عادت خوب معامله گران حرفه ای چنین شرایطی را انجام نمیدادید. درواقع اضطراب بود که شمارا آماده رویارویی با چنین چالشی کرد.
اما تصور کنید شما تابهحال هرگز در چنین شرایط کولاکی در جاده برخورد نکرده بودید و نمیدانستید در این حالت چهکارهایی را باید انجام دهید. بلافاصله اضطراب شما تبدیل به پریشانی میشد. درواقع عدم آمادگی ما هست عادت خوب معامله گران حرفه ای که باعث چنین شرایطی می شود.
ارتباط بین اضطراب و پریشانی در معامله گری:
وقتیکه شما وارد معامله ای میشوید سرمایه خود را در معرض ریسک قرار میدهید. اگر تابهحال در چنین شرایطی قرارگرفته باشید و اصول رفتارشناسی معامله گری را بدانید، میدانید در این شرایط دقیقاً باید چه رفتاری انجام دهید. و مانند رانندهای میشوید که کاملاً آماده شرایط طوفانی جاده است. در اینجا اضطراب به شما کمک میکند که کاملاً هوشیارانه معامله خود را مدریت کنید. ولی درصورتیکه آماده چنین شرایطی نباشید اضطراب شما به پریشانی تبدیل میشود و نمیدانید باید چهکار کنید.
برای همه ما اتفاق افتاده است که سهمی را خریدهایم به دلیل بیتجربگی قبل از رسیدن به نقطه موردنظر از سهم خارج شدیم یا جایی که باید خارج میشدیم در سهم باقیماندهایم. نکته اینجاست که ما باید اضطراب را بهعنوان عاملی مفید بپذیریم و از تبدیل آن به پریشانی جلوگیری کنیم.
بهترین کار برای کنترل این موضوع داشتن طرح معاملاتی تدوینشده و منطقی است. که در آن نقطه ورود و خروج کاملاً مشخص وجود داشته باشد و با مدیریت سرمایه و میزان ریسک مورد قبول شما در تناسب باشد. اگر شما برای شرایط سخت آمادهشده باشید میتوانید با اضطراب طبیعی عکسالعمل نشان دهید.
نگرشهای اشتباهی که منجر به ایجاد پریشانی در معامله میشود:
- یک روز خوب در بورس حتماً یک روز سود ده است: این نگرش اشتباه باعث میشود که اگر روزی زیان ده داشته باشید دچار پریشانی شوید. چون ذهن شما آماده چنین اتفاقی نبوده است. و این موضوع ممکن است نظم حاکم بر کار شمارا برهم زند.
- هرچه بیشتر معامله کنید سریعتر یاد میگیرید: معامله بیشازحد در بازار بورس و بازارهای مالی میتواند منجر به زیان شود. چراکه شما سعی میکنید حتماً سهمی را پیدا کنید که شرایط مناسبی برای خرید داشته باشد. حال آنکه ممکن است در شرایط آن لحظه بازار مورد مناسبی برای خرید نباشد. در اینجا شما تحلیل خود را طوری انجام میدهید که فقط نقاط مثبت سهم را ببینید و از نکات منفی آن چشمپوشی میکنید. این مورد میتواند زیانهای سنگینی را به سرمایه شما وارد کند
- موفقیت به معنای تأمین هزینههای زندگی از راه معامله گری است: هیچ معامله گری در سالهای اولیه معامله گری خود چنین توانایی را ندارد. موفقیت واقعی به معنای افزایش تجربه و آگاهی بهمنظور رشد شخصی و در کنار آن به دست آوردن سوددهی در بلندمدت است.
روانشناسی معاملهگری
جملات خوبی در زمینهی روانشناسی بورس وجود دارد .بهطور مثال گفته میشود در بازار بورس احساساتی معامله نکنید. اما این جمله درواقع به چه معناست؟؟
چطور میشود احساساتی مانند ترس، طمع، پریشانی و … را از معاملات بورسی خود حذف کرد؟ مخصوصاً زمانی که شما سرمایه خود را در معرض سود و زیان قرار میدهید.
راهکار این موضوع کسب دانش از طریق شرکت در کلاس های آموزش بورس ، مطالعه مقالات آموزش رایگان بورس و کسب تجربه در زمینه خرید و فروش سهام است. راهکارهای مناسبی برای به دست آوردن تجربه و آگاهی وجود دارد. مانند کار با سرمایه کم در ماههای اولیه ورود تا زمان کسب تجربه کافی.
راهکار دیگری که میتواند در این زمینه مفید باشد تهیه یک ژورنال جهت ثبت حالات روحی در هنگام معاملات بورسی است. با انجام این کار شما میتوانید نقاط ضعف خود را شناسایی کنید. درنهایت بامطالعه و تمرین برای رفع این موارد اقدام کنید. دقیقاً مانند فوتبالیستی که متوجه میشود عضلات خاصی از ناحیه پای او ضعیف است. او بهطور تخصصی برای تقویت همان عضله تمریناتی را انجام میدهد تا این نقطهضعف خود را برطرف کند.
شما باید در هنگام معامله برای هر اتفاقی که ممکن است پیش آید آمادهباشید و برای آن از قبل راهحلی را در نظر گرفته باشید.
بهشخصه زمانی که قصد خرید سهم یکی از شرکت های بورسی را داشتم بسیار وسوسه میشدم که آن را در همان ساعات اولیه روز خرید کنم تا مبادا درگیر صف خرید شوم. چندین بار در چنین شرایطی دچار اشتباه شدم و سهمی را زودتر از زمان صحیح آن خریدم و اتفاقی که افتاد شرایط کاملاً برخلاف انتظاراتم پیش میرفت. مانند شکارچی که قبل از نزدیک شدن شکار به حد لازم به سمت آن حمله میکند. درنهایت طعمهای که مدتها انتظار آن را کشیده از دست میدهد.
اینجا بود که تصمیم گرفتم هر زمان که در چنین شرایطی برای خرید سهم قرار گرفتم هیچ کاری نکنم و لپتاپم را خاموشکنم. و در زمان تعیینشده دوباره برای خرید سهم پای سیستم بنشینم. باوجود اینکه در مواردی ممکن بود سهام موردنظرم را از دست بدهم و فرصت خرید آن را پیدا نمیکردم. اما میدانستم که خرید یک سهم نامناسب بسیار بدتر از نخریدن یک سهم خوب است. و این رفتار بعد از مدتی منجر به اصلاح رفتار عجولانه من در هنگام خرید سهام بورس شد.
نتیجهگیری:
شما باید همواره مانند یک مربی معامله گری در حال تربیت خود باشید. برای خودتان تمرین بنویسید و تمرینتان را انجام دهید. هر چیزی را که بخواهید به یک عادت در خود تبدیل کنید ابتدا آن را بهصورت یک قانون بنویسید و خود را ملزم به انجامش کنید. خواهید دید که بعد از مدتی برایتان به عادت تبدیل میشود.
تفاوت بین قانون و عادت این است که شما برای انجام یک قانون باید انرژی زیادی صرف کنید اما برای انجام یک عادت انرژی بسیار کمتری مصرف میشود. مانند رانندهای که بهتازگی گواهینامه رانندگی گرفته و پشت فرمان اتومبیل نشسته است. اینکه بخواهد همزمان حواسش به همهجا باشد و در خیابانی شلوغ رانندگی کند بسیار سخت است. اما یک راننده حرفهای ممکن است در هنگام رانندگی چند کار دیگر را هم بهسادگی انجام دهد.
درنهایت تنها راه موفقیت در زمینه سرمایه گذاری در بورس و سایر بازارهای مالی این است که تلاش و پشتکار فروان برای خودسازی و بهبود عملکرد شخصی و حرفهای داشته باشید. در زمینه روانشناسی معاملهگری کتابهای فروانی وجود دارد مانند کتاب معاملهگر منضبط و تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی هر دو نوشته مارک داگلاس و کتاب مربی معاملهگری روزانه اثر برت اسینبارگر که میتواند مفید و مؤثر باشد.
در پایان شما دعوت میکنم که اگر تجربه مشابهی در این زمینه داشتید، آن را با ما در میان بگذارید.
فرصتهای معاملاتی خوب، برنده نمیشوند، معاملهگران خوب برنده میشوند.
یکی از معمول ترین اشتباهات معامله گران تازه کار تمرکز بیش از اندازه بر پیدا کردن معاملات
برنده بعدی به جای تبدیل شدن به یک معامله گر خوب است.
اینکه ببینیم یک معامله گر تازه کار تمام وقت مشغول تحلیل از جنبه تکنیکی یا بنیادی باشد تا در
ادامه آن موقعیت های معاملاتی خوب و سودآور را شناسایی کند، چیز غیرعادی نیست. برخی
حتی بطور مستقیم ایده ها و سیستم های معاملاتی دیگران را بدون توجه به منطق موجود در
پشت آنها کپی می کنند.
آنها به شدت نسبت به از دست دادن یک فرصت خوب هراسان هستند که به جای اختصاص
دادن زمان خود به شناخت نقاط قوت و ضعف و کار کردن بر روی مهارت های خود، زمان را به
شناسایی فرصت های معاملاتی بازار اختصاص می دهند. در واقع چیزی که آنها از آن غافل
میشوند این است که این عادت های معاملاتی برنده است که منجر به برنده شدن در معاملات
می شود، نه فرصت های معاملاتی برنده.
منظور من این نیست که جستجو برای یافتن فرصتهای معاملاتی یا حتی کپی کردن آنها از
روی دست دیگری سودآور و کمک کننده نیست. بلکه منظور من اینست که فعالیت های متمرکز
بر اصلاح خود از قبیل نوشتن ژورنال معاملاتی یا تمرین آگاهانه شما را تبدیل به یک معامله گر
همواره سودآور می کند و این درحالی است که تنها شکار کردن فرصتهای معاملاتی چنین
امکانی را برای شما فراهم نمی آورد.
یک مشت زن موفق هرگز مسیر حرفه ای خود را با ورود به تعداد زیادی مسابقه با امید تبدیل
شدن به یک قهرمان از طریق تجربه مستمر آغاز نکرده و نمی کند.
بلکه ابتدا ساعات متمادی را در سالن ورزش به شرطی سازی بدن خود پرداخته، ترکیب مختلف
و تکنیک های مختلف را تمرین می کند و از این طریق ضعف های خودش را پیش از ورود به رینگ
مسابقه اصلاح می کند. سپس در حالیکه مجهز به اصول اولیه مشت زنی است و عادت یادگیری
از اشتباهات را در خود پرورش داده است، آنقدر تغییرات و اصلاحات کوچک در خود ایجاد می کند
تا بالاخره در رده وزنی خود تبدیل به قهرمان شکست ناپذیر شود.
حالا، تصور کنید اگر این مشت زن بیش از هر چیز نگران برنده شدن در جنگ ها و مسابقات بود،
تا جای ممکن رقیبان مختلف را امتحان می کرد و با هر یک به مبارزه می پرداخت و در عمل فکر
آنچنانی برای آموزش خود نمی کرد. فرایند شرطی سازی او در واقع در رینگ مسابقه از هم می
پاشید و بازنده عادت خوب معامله گران حرفه ای همه مسابقات می شود. از قضا، نیاز او به برنده شدن سنگین تر از توانایی او
برای برنده شدن می شد.
معامله گران بازارهای مالی هم هر روزه با این سناریو مواجه می شوند، فقط شاید کبودی های
صورت یک مشت زن را تجربه نکنند.
نکته مهم در اینجا اینست که تعدادی در این عرصه آنچنان بر بالا رفتن موجود حساب خود و برنده
شدن در تعداد بیشتری از معاملات متمرکز هستند که فرایند بهبود و شرطی سازی خود را
فراموش می کنند. تلاش زیادی برای ارتقاء مهارت ها خود در طی زمان نمی کنند و در نتیجه با
گذر زمان مهارت آنها در معامله کردن محدود به موقعیت ها و فرصتهای معاملاتی می شود که
اغلب از آنها استفاده می کنند.
متمرکز شدن بر فرایند به جای سودهایی که بدست می آورید آنچنان شما را مجهز برای روبرو
شدن با هر سناریو ممکن در بازار می کند که دیگر شکست پذیری برای شما محدود می شود.
همچنین به کم شدن اضطراب ناشی از معامله در بازار می شود، چرا که اینگونه تمرکز بیشتری
بر روی مشکلات فعلی و نه سودها و ضررهای آینده خود دارید.
نکته پایانی . . .
در پایان باید به یاد داشته باشید، که برنده شدن در دنیای معاملات بهره مندی از بهترین
فرصتهای معاملاتی نیست، بلکه برنده شدن شما بسته به چگونه بازی کردن کارت هایی دارد
که اکنون در اختیار دارید. بر تبدیل شدن به یک معامله گر خوب تمرکز کنید و اینگونه است کع
فرصت های معاملاتی خوب بر شما نمایان می شود.
تهیه شده در گروه تامین محتوا مدرسه موفقیت کار برای زندگی
محمد رضا گل آقایی