انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست؟
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست و چه کاربردی دارد؟ درباره چگونگی آنالیز تکنیکال بیت کوین، اتریوم و ترون بحث کرده و با فاندامنتال مقایسه میکنیم.
تحلیل تکنیکال از جمله راههای مبتنی بر چارت قیمت به منظور خرید و فروش بیت کوین یا سایر ارزهای دیجیتال نظیر اتریوم و ترون محسوب میشود.
فعالان بازارهای مالی نظیر بورس سهام، فارکس و مخصوصا ارزهای دیجیتال از روشهای مختلفی به منظور سودآوری استفاده میکنند. عدهای سرمایهگذاری را ترجیح داده و به تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) علاقه دارند. در آن سو بسیاری از افراد ترید و معاملهگری را روش بهتری برای کسب سود قلمداد میکنند. برای آنها، تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)، پراستفادهترین روش برای کسب سود از داراییهای گوناگون است. در یکی دیگر از مطالب به بررسی کامل تحلیل فاندامنتال خواهیم پرداخت. اما منظور از آنالیز تکنیکال چیست، چرا باید از آن استفاده کرد و چه کاربردی دارد؟ آیا نمیتوان بدون آن به خرید و فروش ارزهای دیجیتال پرداخت؟
تحلیل تکنیکال – Technical Analysis چیست؟
یکی از نامهای مرسوم تحلیل تکنیکال، نمودارخوانی است. هدف در این نوع از تحلیل، پیشبینی رفتار آینده بازار طبق حرکات قیمتی (Price Action) و دادههای حجمی معاملات (Volume Data) صورت گرفته در گذشته است. از زمانهای دور، آنالیز تکنیکال کاربرد زیادی در بازار سهام و دیگر بازارهای مالی سنتی داشته است. این نوع تحلیل در حال حاضر بخشی جداییناپذیر از معاملات ارزهای دیجیتال در دنیای کریپتوکارنسی نیز به شمار میرود.
همانطور که گفتیم در مقابل آن تحلیل فاندامنتال قرار میگیرد. رویکرد آنالیز بنیادی در بررسی یک دارایی، به طور کامل متفاوت است. در آنالیز تکنیکال تمرکز فقط روی حرکات قیمتی گذشته (Historical Price Action) قرار دارد و تریدرها از آن برای بازههای زمانی کوتاه، از یک دقیقه تا چند هفته، بهره میبرند.
آنالیز تکنیکال برای استیبل کوینها بیمعنی است. به عبارتی برای خرید و فروش تتر یا سایر ارزهای دیجیتال نظیر یو اس دی سی، که قیمتشان همواره ثابت و برابر یک دلار است، به تحلیل تکنیکال نیازی ندارد.
تاریخچه تحلیل تکنیکال چقدر است؟
نخستین استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال مربوط به قرن هفدهم میلادی در آمستردام و قرن هجدهم میلادی در ژاپن است. با این حال بیشتر روشهای آنالیز تکنیکال امروزی نتیجه مطالعات آقای چارلز داو (Charles Dow) است. وی فعالیتش را با روزنامهنگاری در حوزه مالی شروع و در ادامه وال استریت ژورنال (The Wall Street Journal) را تاسیس کرد. داو جزو نخستین افرادی بود که رفتارهای قیمتی مشابه بین داراییهای خاص را درک کرد، رفتارهایی که از یک روند مشخص تبعیت میکردند. دستاوردهای این فرد تئوری داو (Dow Theory) نامگذاری شد که پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی محسوب میشود.
طی اولین سالهای ظهور آنالیز تکنیکال، روشهای موجود ابتدایی بود و تمام محاسبات به شکل دستی، روی صفحات کاغذ، صورت میگرفت. به لطفا پیشرفت فناوری و ظهور ابزارآلات کامپیوتری قدرتمند برای محاسبات مدرن و پیچیده، تحلیل تکنیکال با سرعت بیشتری گسترش پیدا کرد و اکنون یکی از ابزارهای مهم عده زیادی از سرمایهگذاران و معاملهگران محسوب میشود.
آنالیز تکنیکال چه رویکردی دارد؟
تحلیل تکنیکال بر پایه مطالعه قیمتهای کنونی و گذشته یک دارایی صورت گرفته و فرض اصلی این است که حرکات قیمتی یک دارایی نظیر یک ارز دیجیتال، به شکل تصادفی نبودهاند. به عبارتی فرض بر تکرار شدن تاریخ قرار دارد. بر اساس این دیدگاه قادر خواهید بود روندهای قیمتی فعلی و مخصوصا آینده را به وسیله مطالعه تاریخچه قیمت و الگوهای تشکیل شده طبق آنها، شناسایی کنید.
هسته اصلی تحلیل تکنیکال، عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) است. این در حقیقت نمودی از احساسات بازار (Market Sentiment) را به طور کلی در معرض دید قرار میدهد. به عبارتی قیمت یک دارایی، حاصل تقابل فشار خرید و فروش انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال است و این فشارها ارتباط ویژهای با احساسات تریدرها و سرمایه گذاران (احساساتی مانند ترس یا طمع) دارند.
در نظر داشته باشید آنالیز تکنیکال در بازارهایی که روندهای قیمتی به شکل طبیعی پیش رفته و معاملات درونشان با حجم و لیکوئیدتی بالایی صورت میگیرند، قابل اعتمادتر بوده و تاثیر بیشتری دارد. هرچه حجم معاملات بازار افزایش پیدا کند، امکان دستکاری قیمتها (Price Manipulation) و در نتیجه نوسانات غیر طبیعی کاهش خواهد یافت. این نوسانات غیر طبیعی سبب میشوند سیگنالهای اشتباه در تحلیل تکنیکال بروز کرده و از کارایی و دقتش کاسته شود.
اندیکاتورهای پراستفاده در تحلیل تکنیکال
در اینجا، اندیکاتورها (Indicators) جزو اصلیترین ابزارها تلقی میشوند. بهره بردن از آنها، افزایش کارایی و سرعت در تحلیل تکنیکال را برای معاملهگران به ارمغان میآورد. آنها به شناسایی روندهای موجود کمک کرده و اطلاعات بسیار با ارزشی درباره روندهایی که در آینده نزدیک شکل خواهند گرفت، فراهم میکنند. نباید فراموش کرد اندیکاتورها امکان اشتباه دارند، به همین دلیل بخشی از معاملهگران با هدف کاهش ریسک تحلیل های تکنیکال خود از تعدادی اندیکاتور در کنار یکدیگر بهره میبرند.
افرادی که تحلیل تکنیکال را روش اصلی خود برای تحلیل وضع آینده بر اساس گذشته انتخاب کردهاند، به اندیکاتورها و ابزارهای متنوعی برای شناسایی روندهای بازار طبق نمودارها و دادههای گذشته نیاز دارند. در ادامه مهمترین و پرکاربردترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال را خواهیم شناخت.
اندیکاتور میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average)
اندیکاتورهای متعددی برای آنالیز تکنیکال وجود دارند، اما کارایی و میزان استفاده از همه آنها یکسان نیست. یکی از محبوبترین و پراستفادهترین گزینهها، اندیکاتور میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) یا محسوب میشود. همانطور که از نام آن میتوان حدس زد، SMA طبق میانگین قیمتهای پایانی یک دارایی در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه میشود. شکل دیگر و اصلاح شده این اندیکاتور، میانگین حرکت نمایی (Exponential Moving Average) یا EMA است که در محاسباتش برای دادههای اخیر در یک بازه زمانی، وزن بیشتری نسبت به دادههای قدیمیتر قائل میشود.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)
شاخص قدرت نسبی یا RSI نیز یکی دیگر از اندیکاتورهای متداول در تحلیل تکنیکال شناخته میشود. این مورد در بخش نوسانگرها یا اسیلاتورها (Oscillators) قرار میگیرد. برخلاف اندیکاتور میانگین متحرک ساده، که خیلی ابتدایی تغییرات قیمتی را طی زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای محاسباتی ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و یک سری اطلاعات تولید میکنند. این اطلاعات در یک بازه خاص و از قبل تعریف شده، نشان داده خواهند شد. به عنوان نمونه اندیکاتور RSI در بازه 0 تا 100 در حال نوسان است.
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands)
اندیکاتور بولینگر باند یا به طور ساده BB جزو موارد محبوب و پراستفاده نزد تریدرها به شمار میرود. اندیکاتور بولینگر باند متشکل از دو باند عرضی و جانبی است که در اطراف خط مرکزی، به عنوان یک میانگین متحرک، حرکت میکنند. از BB برای شناسایی مناطق اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) در یک دارایی بهره میبرند. همچنین قادر خواهید بود میزان نوسان بازار (Market volatility) را به لطف آن اندازهگیری کنید.
اندیکاتورهای مشتق شده
آنالیز تکنیکال تنها متکی به ابزارهای ساده و پایهای نبوده و یک سری اندیکاتور نیز وجود دارند که طبق دادههای به دست آمده از سایر اندیکاتورها عمل میکنند. به عنوان نمونه اندیکاتور Stochastic RSI با اعمال کردن یک سری فرمولهای ریاضی روی RSI معمولی (میانگین متحرک ساده) محاسبه میشود. نمونه دیگر، اندیکاتور شناخته شده و پرطرفدار مک دی یا واگرایی همگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) است که با تفریق دو EMA (آنها خط اصلی MACD را میسازند) شکل میگیرد. گفتنی است این اندیکاتور دارای یک هیستوگرام است که ساخت آن، طبق اختلاف دو EMA اشاره شده در بالا صورت میگیرد.
تحلیل تکنیکال انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال بر اساس سیگنالهای معاملاتی
در تحلیل تکنیکال علاوه بر استفاده از اندیکاتورها به عنوان ابزارهایی کاربردی به منظور شناسایی روندهای کلی، این امکان وجود دارد که آنها را برای شناسایی نقاط احتمالی ورود و یا خروج (سیگنالهای خرید یا فروش) به کار برد. زمانی که اتفاقات خاصی در نمودار رخ میدهند، این سیگنالها تشکیل خواهند شد. برای درک بهتر، مثال زیر را در نظر بگیرید:
اندیکاتور RSI در حال نشان دادن عددی بالاتر از 70 در بازه خود است. این عدد ممکن است بیانکننده قرار داشتن بازار در شرایط اشباع خرید (Overbought) باشد. بر اساس همین منطق، وقتی اندیکاتور نام برده در حال نمایش عددی زیر 30 است، قرارگیری بازار در شرابط اشباع فروش (Oversold) را نشان میدهد. این اطلاعات به شما برای یافتن نقاط ورود و خروج احتمالی کمک فراوانی خواهند کرد.
همانطور که در این مطلب چندین مرتبه تاکید کردیم، سیگنالهای معاملاتی ارائه شده در تحلیل تکنیکال همواره دقت بالایی نداشته و نویزها و سیگنالهای اشتباه متعددی توسط اندیکاتورها ایجاد میشود. اگر بدانید بازار کریپتوکارنسی بسیار کوچکتر و پرنوسانتر نسبت به بازارهای سنتی است، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. پس در صورت تکیه به تحلیل تکنیکال برای دریافت سیگنال بهترین زمان خرید و فروش و ترید ارزهای دیجیتال، اطلاعات دریافت شده از اندیکاتورها را عاری از خطا تصور نکرده و اطلاعات اضافی بیشتری از منابع مختلف، قبل از گرفتن تصمیم نهایی برای خرید یا فروش، جمعآوری کنید.
چه انتقاداتی به آنالیز تکنیکال وارد میشود؟
آنالیز تکنیکال پراستفادهترین روش به منظور خرید و فروش داراییها در بازارهای مختلف محسوب میشود، با این حال به نظر برخی متخصصان، تحلیل تکنیکال غیر قابل اطمینان و بحث برانگیز است. این دسته افراد، از روش نام برده به عنوان پیشگویی خودآموز (Self-Fulfilling Prophecy) و توجیه رفتار خود یاد میکنند. طبق پیشگویی خودآموز، یک رویداد زمانی رخ میدهد که تعداد بسیار زیادی از مردم چنین اعتقادی داشته باشند. به عبارتی عده زیادی به وقوع پیوستن آن رخداد را متصور شوند.
منتقدها در این رابطه عقیده دارند در بستر بازارهای مالی، در صورتی که عده بسیار زیادی از تریدرها و سرمایهگذاران روی یک نوع از ابزار مانند خطوط حمایت و مقاومت متمرکز شده باشند، احتمال عملکرد بهتر آن افزایش پیدا خواهد کرد.
از طرفی دیگر با افراد حامی تحلیل تکنیکال رو به رو هستیم که عقیده دارند هر فرد چارتیست و نمودارشناس، دارای روش منحصربهفرد خود برای تحلیل نمودارها است و در نگاه کلان، ممکن نیست که تعداد زیادی از تریدرها، اندیکاتورها و استراتژی یکسانی را به منظور خرید و فروش دنبال کنند.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
در آنالیز تکنیکال تصور بر این است که قیمت یک دارایی نظیر یک ارز دیجیتال خاص، همه عوامل بنیادی و فاندامنتال مرتبط با آن را در معرض نمایش قرار داده است. تحلیل تکنیکال روی دادههای قیمتی گذشته و حجم معاملات متمرکز بوده و این اصلیترین تمرکز آن است، اما در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، استراتژیهای تحقیقاتی و مطالعاتی بسیار گستردهتری با هدف تعیین قیمت ذاتی یک دارایی دنبال میشوند.
تحلیل فاندامنتال تصور میکند کارایی آینده یک دارایی به فاکتورهای به مراتب بیشتری علاوه بر دادههای قدیمی بستگی دارد. آنالیز فاندامنتال روشی برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت یا دارایی بر اساس گسترهی بزرگی از شرایط و عوامل اقتصادی خرد و کلان مانند مدیریت شرکت، اعتبار، شرایط بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت و دیگر موارد است.
به تحلیل تکنیکال معمولا به عنوان روشی برای پیشبینی حرکات قیمتی و رفتار بازار نگاه میکنند، اما تحلیل فاندامنتال راهکاری به منظور شناسایی این که آیا یک دارایی بر اساس بستر بازار و پتانسیل خود، بیش از اندازه ارزش گذاری (Overvalued) شده است یا خیر، شناخته میشود. آنالیز تکنیکال بیشتر مورد استفاده معاملهگران کوتاه مدت است، اما تحلیل فاندامنتال بیشتر مورد توجه مدیران صندوقهای سرمایه گذاری (Funds Managers) و سرمایهگذاران بلند مدت قرار میگیرد. برای درک بهتر منظور از سرمایه گذاری کوتاه مدت باید با استراتژی سوئینگ تریدینگ آشنا شوید.
نتیجهگیری
پیشنهاد میکنیم برای پی بردن به بهترین زمان خرید و فروش ارزهای دیجیتال یا هر دارایی دیگر، از ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال استفاده کنید. به عبارتی بهتر است از ویژگیهای هر یک از دو روش نام برده به طور همزمان به نفع خود بهره ببرید. این راهکار به عنوان انتخابی بهینه و منطقیتر توسط بسیاری از افراد، مخصوصا کسانی که با یکی از این دو روش مخالفت شدید دارند، پذیرفته شده است. تحلیل فاندامنتال بیشتر در استراتژیهای سرمایه گذاری بلند مدت کاربرد دارد، اما تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری کوتاه مدت، اطلاعات مفیدی درباره شرایط کوتاه مدت بازار ارائه میکند.
بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایهگذاری
برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آنها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آنها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روشهای تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روشها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟
رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایهگذاری همواره به دنبال بهترین روش میگردند.
آشنایی با روشهای تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روشها آشنا شد. روشهای تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه میپردازیم.
پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیشبینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار میروند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روشها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته میشوند.
نمودارهای سهام
یکی از روشهای تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای میدهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میلهای و خطی ایجاد میشوند و هر یک در بازههای زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل میگیرند. تحلیلگر میتواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازههای زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دههای یا سدهای بررسی کند.
معاملهگر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی میکند. برای تریدینگ در بازههای زمانی کوتاه مدت باید بازههای کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازههای زمانی بزرگتر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.
در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده میکنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده میشوند.
برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل میگیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.
در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان میدهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شدهاند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر کوچکترین تغییرات در قیمت سهام است.
به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
میانگین متحرک
یکی از قدیمیترین، شناختهشدهترین و پرکاربردترین روشها و شاخصها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوکهای تیز در نمودار استفاده میشود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان میدهد. به علاوه از آنجاییکه برای از بین بردن نوکهای تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل میگیرد.
میانگین متحرک صرفاً از قیمتهای پیشین بازار استفاده میکند و تحلیلگر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیمگیری میکند. این شاخص برای تشخیص جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان میشود.
برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را میخواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمتهای سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست میآوریم.
پس از آن میانگینهای به دست آورده را با هم جمع میکنیم و بر تعداد آنها تقسیم میکنیم.
این میانگین به تحلیلگر کمک میکند دادههای قیمتی بازههای زمانی گذشته را راحتتر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.
شاخصهای تکنیکال
شاخصهای تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این شاخصها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل میگیرند. شاخصها با استفاده از فرمولها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل دادهها میپردازند. همچنین این شاخصها به صورت سیگنالهایی روی نمودارها قرار میگیرند.
با استفاده از فرمولهای ریاضی متفاوت تحلیلگر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیشبینی میکند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را مییابند.
این شاخصها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوانهای شاخصهای مومنتوم و شاخصهای قیمت تقسیم میشوند.
شاخصهای مومنتوم
شاخصهای مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان میدهند. این شاخصها به تحلیلگر کمک میکنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان میدهد. برخی از شاخصهای مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهتدار ( اندیکاتور MACD ).
شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان میسازد. زمانیکه عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان میدهد.
شاخص قدرت نسبی سیگنالهایی از قیمتهای خرسی (نزولی) و گاوی (صعودی) ارائه میدهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار میگیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایینتر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.
شاخص میانگین حرکت جهتدار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. تحلیلگر با استفاده از این شاخص متوجه میشود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیانگر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را میتوان به سادگی با MACD به دست آورد.
این شاخصها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.
شاخصهای قیمت
شاخصهای قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخصهایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخصهای قیمت به شمار میروند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمتهای هر روز بازار به دست میآید، سپس میانگینهای هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگتر تشکیل میدهند.
باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل میشود. با این شاخص تحلیلگر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده میکند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را میتوان دریافت. شاخصهای قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
حمایت و مقاومت
تحلیلگر با استفاده از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی میکند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد میشوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست میآیند. حمایت زمانی رخ میدهد که سهامهای بسیاری از یک عرضه خریداری میشوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه میشود.
مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق میافتد و از ریزش سهام جلوگیری میشود.
در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط میتواند سرمایهگذاری موفقتری را داشته باشد.
حجم سهام
یکی دیگر از روشهای تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهامهای خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان میدهد. هر یک از خطها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار میروند.
این نمودار اغلب در زیر صفحه قیمتها نمایش داده میشود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان میشود. در صورتیکه خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمتها میشود. در صورتیکه فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق میافتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.
با این وجود، نمودار حجم سهام هم میتواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
روندها
روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان میدهد. این روند میتواند به یکی از حالتهای صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.
روند را به صورت خطی بر نمودار نشان میدهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف قیمت به دست میآید. با کمک خط روند تحلیلگر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا میکند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز میتوان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.
کدام روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟
حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، میدانید که هر کدام از این روشها به نوعی میتواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.
هر کدام از این روشها مزیتها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش میتواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال شخص میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
در نتیجه بهترین روش به یکی از این روشها منتهی نمیشود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روشها و بررسی سرمایهگذاری از چندین جهت میتواند با ریسک کمتر و پیشبینی دقیقتر تریدینگ کند.
کلام آخر
امروز با هم برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخصها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آنها شناختیم.
برخی از روشها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روشها همچون نمودارها و قیمتها به دست میآیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روشها هستند مانند نمودارها.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال، بررسی نیروهای اساسی و مهم تاثیرگذار بر اقتصاد، صنعت و سازمان ها است. مانند دیگر انواع تحلیل ها، این نوع تحلیل نیز به دنبال انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال پیش بینی و.
تحلیل فاندامنتال را اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم باید بگوییم این نوع تحلیل به بررسی بسترها و شرایط حاکم بر شرایط اقتصادی می پردازد که یک شرکت در آن بستر مشغول به فعالیت است. مثلا برای بررسی یک شرکت تولید کننده شکر اگر بخواهیم از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم. باید میزان صادرات و واردات شکر، میزان تولید داخلی، شرایط تولید مواد اولیه، میزان استقبال عموم مردم در آینده و مسائلی انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال از این دست را مد نظر قرار داد. با بررسی این فاکتور ها و عوامل به صورت کلی می توان آینده ی یک شرکت را متصور شد. حال با این پیش زمینه، اجازه دهید این نوع تحلیل را به صورت جامع بررسی کنیم.
آنچه در این مطلب می خوانیم ☜
معرفی تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال، بررسی نیروهای اساسی و مهم تاثیرگذار بر اقتصاد، صنعت و سازمان ها است. مانند دیگر انواع تحلیل ها، این نوع تحلیل نیز به دنبال پیش بینی و سود بردن از تحرکات قیمت است. تحلیل فاندامنتال در سطح سازمانی به بررسی اطلاعات مالی، مدیریت، جنبه های کسب و کار و رقابت در بازار می پردازد و در سطح صنعت، نیروهای عرضه و تقاضا را بررسی می کند.
در سطح اقتصاد ملی تحلیل فاندامنتال، بر روی اطلاعات اقتصادی برای ارزیابی وضعیت اقتصاد در حال و آینده تمرکز می کند. این تحلیل، اطلاعات مربوط به سه سطح گفته شده را ترکیب کرده و ارزش سهام و دارایی ها در آینده را پیش بینی می کند. تحلیلگران فاندامنتال عقیده ندارند که قیمت همه چیز را منعکس می کند. در نتیجه به توصیه های مدلسازی گام تصادفی اهمیتی نمی دهند. مدل سازی گام تصادفی یا ولگشت، رفتار یک مسیر تشکیل شده از گام های تصادفی را با استفاده از ریاضیات مطالعه می کند.
ویدئوی معرفی تحلیل فاندامنتال در دنیای رمز ارز ها
تحلیل فاندامنتال چگونه انجام می شود؟
اگرچه روش دقیق و مشخصی برای تحلیل فاندامنتال وجود ندارد، ولی ما یک مسیر کلی برای آشنایی بیشتر با این نوع تحلیل ارائه می دهیم. این مسیر شامل یک رویکرد بالا به پایین است که از بررسی اقتصاد کلان شروع می شود سپس به بررسی گروه های صنعتی می پردازد و در نهایت به یک گروه مشخص و محدودی از سازمان ها می رسد. در این نوع تحلیل، گروه های صنعتی باید با یکدیگر مقایسه شوند و سازمان ها نیز با هم گروهی هایشان. برای مثال بیت کوین با اتریوم مقایسه می شود نه با نفت یا مخابرات.
بررسی اقتصاد
در رویکرد بالا به پایین در درجه ی نخست باید به بررسی اقتصاد به صورت کلی پرداخته شود. اقتصاد کل شبیه یک جزر و مد است و صنعت ها و شرکت ها همانند قایق. زمانی که اقتصاد گسترش می یابد، بیشتر گروه های صنعتی و سازمان ها از آن نفع می برند و زمانی که اقتصاد سقوط می کند یا دچار بحران می شود، بیشتر صنایع و کسب و کارها متحمل رنج می شوند. بسیاری از اقتصاد دانان وضعیت اقتصاد را مرتبط با نرخ بهره می دانند. در حقیقت نرخ بهره یک شاخص پیشرو برای بازار است. نرخ بهره یعنی درصد پاداش پرداختی برای پول بعد از یک تاریخ معین. در اقتصاد های توسعه یافته کاهش نرخ بهره به منظور محافظت از رشد اقتصادی انجام می شود. پس بررسی نرخ بهره می تواند در تحلیل و تفسیر وضعیت اقتصادی به صورت کلان بسیار موثر باشد.
بررسی صنعت
حال زمانی که وضعیت اقتصاد مشخص شد نوبت تحلیل صنایع گوناگون می رسد. منظور این است که صنایعی باید در نظر گرفته شوند که بیشتر از رشد یا انقباض اقتصادی تاثیر مثبت بپذیرند و سود بیشتری را عاید سرمایه گذار کنند. به عنوان مثال در اقتصاد در حال پیشرفت، صنایع مربوط به تکنولوژی یا بیوتکنولوژی ممکن است بیشتر از بقیه رشد کنند در صورتیکه در اقتصاد رو به زوال، قیمت سهام شرکت های حوزه ی صنایع مربوط به مواد خام یا انرژی ممکن است افزایش یابد.
بررسی سازمان
پس از تشخیص صنعت مورد نظر، باید تحلیل را به بررسی سازمان ها محدود کرد. برای کوچکتر کردن لیست سازمان ها، تحلیلگران معمولا به سراغ رهبران یا نوآوران بازار می روند. برای تشخیص سازمان پیشرو در آینده، بایستی دانست که رهبر کنونی کیست، تعادل قدرت در چه شرایطی به هم خواهد خورد، محدودیت های ورود به بازار چیست و … . موفقیت آتی بستگی به این دارد که حاشیه ی سود، سهم بازار، میزان نوآوری و تکنولوژی مورد استفاده به چه صورت است.
ویدئوی بررسی ابزار های تحلیل فاندامنتال
مزایای تحلیل فاندامنتال
از طریق این تحلیل می توان روند بازار در طولانی مدت را پیش بینی کرد. قدرت شناسایی و پیش بینی روند اقتصاد، جمعیت، تکنولوژی و مصرف در بلند مدت می تواند برای سرمایه گذاران صبوری که صنعت و سازمان درست را تشخیص داده اند، سود آور باشد.
به نظر می رسد بتوان از تحلیل فاندامنتال برای تشخیص سازمان هایی که ارزش خوبی نشان می دهند بهره برد. با استفاده از این تحلیل امکان یافتن سازمان ها یا بازارهای با ارزش و قدرتمند میسر می گردد.
با بکارگیری این نوع تحلیل می توان به درک درستی از کسب و کار رسید. درست است که این روش از تحلیل و تحقیق، زحمت و دردسر فراوان همراه خود دارد ولی با تمرین و ممارست می توان به محرک های اصلی سود و درآمد پشت یک بازار دست یافت. علاوه بر شناخت صنایع و کسب و کارها، درک محرک های کلیدی ارزش و شناسایی سازمان ها و بازارها با پتانسیل بالا نیز مقدور می شود.
در نهایت اینکه تحلیلگران فاندامنتال قادر هستند دسته بندی مناسبی از سازمان ها و بازارها برای خود ایجاد کنند. به عنوان مثال خرده فروشان اینترنت در حقیقت شرکت اینترنتی نیستند بلکه خرده فروش عادی هستند. شناخت و دسته بندی مناسب سازمان ها و بازارها در ارزیابی و ارزش گذاری بسیار تاثیرگذار است.
نقاط ضعف
تحلیل فاندامنتال ممکن است بینش بسیار خوبی از بازار بدهد ولی می تواند بسیار بسیار زمان بر نیز باشد. مدل های زمان بر این نوع تحلیل، ممکن است به گونه ای ارزش گذاری انجام دهند که با قیمت کنونی مغایرت داشته باشد. زمانی که این اتفاق می افتد، تحلیلگر ادعا می کند که همه چیز غلط است و بازار خلاف جهت پیش می رود. در این مورد، زیر سوال بردن همه چیز ممکن است زیاده روی باشد.
محدودیت تکنیک های ارزش گذاری
تکنیک های ارزش گذاری وابستگی زیادی به نوع صنعت و بازار مورد مطالعه دارد. به همین خاطر بررسی صنایع مختلف نیازمند تکنیک های متفاوت نیز هست. از این جهت میزان و امکان مطالعه و بررسی بسیار محدود شده و در عین حال زمان بیشتری می طلبد. به عنوان مثال، مدل مبتنی بر اشتراک برای تحلیل شرکت های ارائه دهنده ی خدمات اینترنت بسیار مناسب است ولی در صنعت پتروشیمی کاربردی ندارد. بدین معنی که اگر میزان اشتراک دهی و ثبت نام در یک شرکت ارائه دهنده ی خدمات اینترنت افزایش یابد نشان از موفقیت و رشد این شرکت است ولی در شرکت فعال در حوزه پتروشیمی اساسا اشتراک دهی و ثبت نام وجود ندارد.
زمانی که ارزش گذاری بازار چیزی بیشتر از حالت معمول آن را نشان می دهد. فشار زیادی برای تطبیق این رشد و نظریات فراوانی برای توجیه این مساله به وجود می آید. ممکن است ارزش گذاری یک دارایی اساسا اشتباه باشد. در این صورت شاید حق با ضرب المثل وال استریتی باشد که می گوید: ارزش یک دارایی همان مقداری است که یک نفر حاضر است برای آن پول بپردازد. معنی این ضرب المثل این است که اساسا ارزش گذاری امری بی معنا و غیر کاربردی است. همین که قیمت در یک بازار شروع به نوسان می کند فرضیات زیاد و بعضا متناقضی ظهور می کنند. به کدام باید باور داشت؟ به قیمت بازار یا نظریات تحلیل گر؟
نتیجه گیری
تحلیل فاندامنتال می تواند ارزشمند باشد ولی باید با احتیاط زیادی صورت گیرد. در نظر داشته باشید که همه افراد ممکن است به نوعی تمایلات و دید کلی خود را داشته باشند. تحلیلگران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این مساله هیچ مشکلی ندارد و ارزیابی تحلیل گر می تواند ارزشمند باشد. بیانات شرکت ها و اخبار اقتصادی می تواند بسیار کمک کننده باشد. ولی باید با درصد مناسبی از شکاکیت خوانده شود تا درست از غلط مجزا گردد. در حقیقت تحلیل گران باید خوانندگان حرفه ای باشند تا بتوانند اطلاعات مفید را استخراج کنند و از هجویات و آمار اشتباه چشم پوشی نمایند.
تحلیل بازار ارز دیجیتال
بازار ارز های دیجیتال، بازاری است سریع، داغ و پر فراز و نشیب. آنچنان که شب هنگام با رویای خوش بالا رفتن قیمت ها به رختخواب می روید و سپیده صبح وقتی به سراغ تلفن همراه خود رفته تا وضعیت بازار را چک کنید، تمام آرزوهای خود را بر باد رفته می بینید. افسوس ها وقتی شروع می شوند که می بینید قیمت یک ارز در طی چند ساعت فقط چند ساعتی که خواب چشمان شما را بوده بود بیست یا سی درصد رشد کرده ولی ارزی که اصرار بر نگه داشتن آن کرده اید، ارزش خود را تا چند برابر از دست داده است و آه از نهاد تان بلند می شود که چرا شب گذشته پول خود را تبدیل نکرده اید… برای تسلط بر بازار ارز دیجیتال، آشنایی با قواعد و قوانین بازار و روش های تحلیل آن ضروری است. تحلیل ها به چند دسته تقسیم شده و هر یک ابزارهای خاص خود را دارند که با مطالعه کتب مرتبط می توانید روی آنها مسلط شوید و شرح آنها بسیار مفصل است. هدف ما در این فصل آشنایی مقدماتی شما با انواع تحلیل و ابزارهای اولیه ان است .
آغاز کلاهبرداری ها برای آیکوی تلگرام
با توجه به محبوبیت تلگرام و لحظه شماری بسیاری از کاربران برای شرکت در عرضه آن، انتظار ظهور سایت ها و آیکو های جعلی از این جریان طبیعی بود اما سرعت این کلاه برداری ها بسیار فراتر از حد انتظار بود.
ابتدا سایتی با آدرس gramcoin.tech کلاه برداری های این حوزه را آغاز کرد.
این سایت با اجرای یک آیکو تقلبی با نام TON ، در عرض فقط چند ساعت هزاران یا شاید میلیونها دلار به صورت اتریوم و بیت کوین از کاربران کلاه برداری کرده است که حتی در ایران هم عده زیادی قربانی این کلاه برداری شدند. متأسفانه برخی هموطنان عزیز بدون تحقیق و بررسی، حتی تا ۱ اتریوم (معادل حدود ۶ میلیون تومان) از سرمایه خود را در جیب کلابرداران ریخته اند و قطعا از این قبیل کاربران بسیار زیاد هستند. سایت مذکور با روش کد ریفرال یا همان زیر مجموعه گیری سریعا گسترش پیدا کرد و در عرض چند ساعت کلاه برداری بزرگی انجام داد. قطعا همه علاقه مندان به بلاک چین و ارز های دیجیتال، منتظر جمع سپاری بزرگ تلگرام هستند. خیلی ها برای سرمایه گذاری روی پلت فرم تلگرام لحظه شماری می کنند. کلاهبردارانی که طی روزهای گذشته هزاران دلار پول به جیب زدند، دقیقا از این انتظار سوءاستفاده کردند.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
تحلیلگران بورس غالبا از دو روش تحلیلی برای سیگنال های خرید و فروش خود و پیدا کردن سهم های مستعد رشد استفاده می کنند: تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی. تحلیل فنی یا تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها است. تحلیل تکنیکی فرآیند بررسی قیمتهای تاریخی سهام در جهت تعیین قیمت های احتمالی آینده است.
این کار به وسیله مقایسه روند انتظاری قیمت جاری با حرکت قیمت تاریخی قابل قیاس، انجام می گیرد تا نتیجه معقولی پیش بینی گردد. کارشناسان سنتی ممکن است این فرآیند را به عنوان یک حقیقت این طور تعریف کنند که تاریخ خودش را تکرار می کند، حال آنکه دیگران به این گفته بسنده می کنند که باید از گذشته پند بگیریم. به واقع تحلیل تکنیکی دانشی تجربی است که در طی زمان تکامل یافته و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشته اند.
رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل هستند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. تحلیل تکنیکی (تکنیکال) یا تحليل فنی روشی برای پیش بینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان های قیمت ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می توان وضعیت قیمت ها در آینده را پیش بینی کرد.این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گرانبها کاربرد گسترده ای دارد. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه گیری نمی کنند، در عوض از نمودارهاو ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می تواند فعالیت آتی سهمرا پیش بینی کند بهره می جویند.
تکنیکال دسته ها که پیشتاز آنان جان مورفی است در کتاب آموزش تکنیکال خود می نویسد: هر چیزی اعم از شرایط اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی و غیره را می توان در قیمت سهم مشاهده کرد. تحلیلگران تکنیکال معتقد هستند تمام تأثیراتی که عوامل مختلف می توانند بر سهم بگذارند در قیمت نمایان می شود. بنابر این سیگنال های خرید و فروش آنان بر اساس نمودار یا چارت سهم است.
اما تحلیلگران بنیادی معتقدند که باید تمام عواملی را که بر قیمت سهم تأثیر می گذارند بررسی کنند.غالبأ تحلیلگران بنیادی با استفاده از صورتهای مالی شرکتها (ترازنامه صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و …) ارزش ذاتی یک سهم را محاسبه می کنند و در صورتی که سهم زیر ارزش ذاتی خود در حال معامله باشد آن سهم را می خرند و تا رسیدن به قیمت ارزش ذاتی خود صبر می کنند (حال ممکن است ۲ ماه طول بکشد یا ۲ سال).
تحلیلگران تکنیکال از نمودارها برای تحلیل خود استفاده می کنند و برایشان فرقی نمی کند سهم در صورتهای مالی خود، سود پیش بینی کرده یا آمار فروش امسال از سال گذشته بیشتر است به نه! تنها چیزی که برای تحلیلگر تکنیکال اهمیت ویژه ای دارد فقط قیمت است .به عبارت دیگر هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی اینکه قیمت ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند.
آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می پردازند .تحلیل فاندامنتال علتهای تغییر قیمت را بررسی می کند حال آنکه یک تحلیل گر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می کشاند. تحلیل گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علتها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل گر فاندامنتال همواره به علت ها و دلایل تغییر قیمت می پردازد .اما سؤال اصلی اینجاست که چگونه از سیگنال های خرید و فروش متوجه بشویم که یک تحلیلگر تکنیکالی است یا بنیادی؟ تکنیکال یا فاندامنتالیست بودن تحلیلگران از دو منظر قابل بررسی است: هر چه میانگین سود تحلیلگر بیشتر باشد نشان دهنده بنیادی کار بودن تحلیلگر است.
.
و هرچه میانگین سود کمتر باشد به این معنی است که این تحلیلگر روش تکنیکال را مبنای خرید و فروش خود قرار داده است که این یعنی دنبال سود های کم اما به تعداد زیاد است. چرا که تحلیلگران بنیادی بورس صبر می کنند تا قیمت به ارزش ذاتی خود برسد و در این میان از خرید و فروش های پی در پی خوداری می کنند. این استراتژی معمولا باعث می شود بعد از مدتی به سود دلخواه خود که کم هم نیست، برسند.
اما تحلیلگران تکنیکالی معمولا بر اساس حمایت ها و مقاومتهای سهم، سیگنال های خرید و فروش صادر می کنند و به گرفتن سود کمتر انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال در زمان کمتر راضی هستند. فاکتور دوم میانگین زمان انتظار رسیدن به هدف است که غالبا تحلیلگران تکنیکال مدت زمان کمتری نسبت به تحلیلگران بنیادی انتظار می کشند در تحلیل تکنیکال اساس پیش بینی بر مبنای تغییرات تاکنون قیمت و روند تغییر در بازه های زمانی مشخص پایه گذاری شده است.
معامله گر با مشاهده چارت قیمت ها و استفاده از اندیکاتور های لازم برای استراتژی خود، به تحلیل بازار می پردازد .استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است که معامله گر یا خود به آن دست یافته یا از یافته های دیگران استفاده می کند. پایه نظر تحلیلگران تکنیکالی این است که وقایع هرچه که باشند اثر خود را روی قیمت و در نهایت روی نمودارها می گذارند بنابراین کسی که نمودار را بشناسد فارغ از اخبار و وقایع می تواند معامله کند .
سیگنال ارز دیجیتال چیست؟
در رابطه با موضوع مقاله امروز تیم توکن باز، میتوانیم اینگونه بگوییم که هر مسیری که در پیش گرفته شود، نیازمند وجود اطلاعات و آگاهی یا حتی نقشهای برای رسیدن به مقصد میباشد. حرکت در مسیر معامله برای بازارهای ارز دیجیتال هم از این قاعده مستثنی نیست. تا امروز مطالب زیادی را در رابطه با شناخت حوزه کریپتوکارنسی و تحلیل آن و استراتژیهای پیشنهادی بیان کردهایم. اگر بخواهیم در قالب مثال بیان کنیم، نکته این است که هر نقشه نیازمند راهنما میباشد. در ترید ارز دیجیتال، سیگنالها، همان علائم راهنما در نقشه میباشند. پس برای درک درستتر چیستی و چرایی سیگنال، با ما همراه باشد.
مفاهیم کلی:
سیگنال ارز دیجیتال چیست؟
در تعریف سیگنال میتوان اینگونه گفت که یک نشانه برای تریدرها محسوب میشود و به آنان کمک خواهد کرد تا خطر و ریسک معاملاتشان را کم کرده و بهره و سود آنان را افزایش دهد. اما بهره وری از این موضوع نیازمند مهارت و تخصص در حوزه ارزهای دیجیتال و تحلیلهای آنها میباشد.
آنچه کاربران تحت عنوان سیگنال میشناسند، در حقیقت یک آنالیز توسط تحلیلگر میباشد که از نوسانات بازار به وی علامتهایی نشان میدهد. به طور کلی میتوان اینگونه بیان کرد که سیگنالهای ترید در حوزهٔ ارزهای دیجیتال در حقیقت پیشنهاد یا ایدههای معاملاتی برای داد و ستد یک رمز ارز بخصوص در یک زمان و قیمت از پیش تعیین شده میباشند.
لازم است بدانیم این سیگنالها و یا نشانهها در ترید ارز دیجیتال یا به گونهای غیر اتومات و صرفاً دستی توسط یک تریدر حرفهای و با مهارت تهیه میشوند، یا آنکه این سیگنالها توسط رباتها و الگوریتمهای معاملاتی که به صورت اتوماتیک و خودکار فرستاده میشوند. اغلب سیگنال های معامله دارای یک حد سود یا (Take Profit)و یک حد ضرر یا (Stop Loss) می باشند.
تفاوت سیگنال و تحلیل آن
در بازار رمز ارزها علامتها و نشانههایی که قادر باشند روی قیمت ارزهای رمزنگاری شده مؤثر واقع شوند، سیگنال محسوب میشوند. سیگنالها یک نوع آلارم و یا هشدار میباشند و هیچ توصیه بهخصوصی برای سرمایه گذاران این حوزه ندارند. حال که میدانیم سیگنال چیست، در تعریف تحلیل آن اینگونه بیان میکنیم که اگر یک فرد با مهارت و تخصص بالا به آنالیز نمودارها بپردازد و عوامل تأثیر گذار بر قیمت ارزهای رمز نگاری شده را بشناسد، یا نسبت به آتی اظهار نظر کند که روند نمودار به چه صورتی خواهد بود در حقیقت این فرد به تحلیل سیگنال پرداخته است.
لازم است بر این موضوع واقف آییم که ابعاد کیفیتی آنالیز تحلیلگران بستگی به میزان دانش و مهارت آنان در دنیای کریپتوکارنسی دارد. البته این امری طبیعی است که متخصصها در این بازار نوپا و روبهرشد در تمامی بخشها تخصص نداشته باشند. پس تفاوت و تمایز دیدگاه در بین اشخاص امری نسبتاً طبیعی تلقی میشود. البته نباید از این مسئله نیز غافل گشت که تنوع سیگنالها بسیار است و به علت همین تنوع امکان دارد به طور همزمان دو تحلیلگر، از یک رمز ارز برداشتی متفاوت داشته باشند که وجود این امر به طور تقریبی عادی تلقی میشود.
انواع سیگنال ارز دیجیتال
بر طبق آمار به دست آمده از تجارب تحلیل گران موفق در این حوزه که به طور تقریبی می توان با بهره وری مناسب از سیگنالها تا 80% موفقیت را تضمین نمود. اما نباید از وجود این امر که هر نشانه و علامتی ممکن است یک سیگنال در این بازار باشد، غافل شد. پس میتوان گفت سیگنالها متنوعاند.
به طور تقریبی تمام سیگنالهای موجود در بازار رمز ارزها بر مبنای تحلیلی است که از آنان ارائه میشود که به دو دستهٔ کلی تقسیم بندی میشوند که ادلهٔ علمی برای این دسته بندی تعریف نشده است و تنها به جهت یادگیری آسان کاربران تعریف و تفکیک شده است که عبارتاند از:
سیگنال تکنیکال (Technical Signal)
همانطور که میدانیم تحلیل تکنیکال، علم مطالعه و فهم نمودارهای گوناگون ارزهای دیجیتال و ابزارهای آن میباشد که به کاربران این امکان را میدهد که قادر باشند به آنالیز روند بازار و پیش بینی آتی و احتمالی آن بپردازند. ضمن آنکه باید بدانیم درک مفاهیم پایهٔ نمودارها ملزم به داشتن تحصیلات و یا دانش آکادمیک نیست؛
به طور مثال: در نمودارهای شمعی یا کندل استیک، بسیار واضح انواع تحلیل بازار ارز دیجیتال و مبرهن است که قیمت، حجم فروش، میزان کل معاملات و… در زمان مشخص شده چه میزان بوده است.
اما سؤالی که در ذهن تمامی کاربران تداعی میشود آن است که چگونه با دانستن و داشتن این علم قادریم به آنالیز شرایط و پیش بینی آینده بازار و روند آن بپردازیم؟ در جواب این سؤال باید بگوییم که در بطن تمامی نمودارها نشانههایی وجود دارد که افراد حرفهای به خوبی آنان را دیده و درک میکنند. این علامتها و نشانهها تحت عنوان سیگنال تکنیکال تلقی شده و به افراد متبحر در این زمینه نیز تحلیلگر تکنیکال میگویند.
سیگنال فاندامنتال (Fundamental Signal)
لازم است بگوییم برخلاف باور و عقیدهٔ برخی کاربران، سیگنال ارز دیجیتال صرفاً از آنالیز نمودارها حاصل نمیشود و سیگنال میتواند از برخی پستها یا توییتها و یا حتی اینفلوئنسرها یا افراد تأثیر گذار در این حوزه نشانه و یا سیگنال خوبی برای معامله گر ها تلقی شود که اینگونه سیگنالها از تحلیل فاندامنتال بهره جویی میشوند.
این تحلیل دانش ارزیابی متغیرهای مالی محسوب شده که به کمک آن تریدها قادرند ارزش ذاتی و ماهیت یک محصول را درک کنند. در این تحلیل هرگونه عامل تأثیرگذاری که بتواند روند و سرنوشت قیمت رمز ارز را دستخوش تغییر کند مورد ارزیابی قرار میگیرد.
سیگنال ارز دیجیتال نحوه ی درآمدزایی
باید بدانیم که بازار رمز ارزها نیز مانند دیگر بازارهای مالی قادر است سود بسیار مطلوبی را برای سرمایه گذاران خود به ارمغان بیاورد. اما به دست آوردن این سود و لازمه آن، داشتن اطلاعات و علم کافی و عدم طمع در این بازار است.
باید بدانید تحقیق در هر زمینهای و سپس اقدام برای انجام آن قادر است نتیجهٔ بهتری حاصل کند، وجود این موضوع در همه جا صادق است. مگر در شرایطی که فوری باشد و میبایست در کمترین زمان مطلوبترین تصمیم را اتخاذ کنید. اما در بازار سرمایه گذاری، نیکبختانه افراد قادرند در زمان کافی تصمیم خود را اتخاذ کنند.
اما لازمهٔ آن پیش از خرید هر رمز ارزی آن است که از پیشینه و جزئیات و اندر احوالات این رمز ارز آگاه شوید که یکی از راههای آگاهی در این بازار سیگنالها میباشند که با تنها چند کلیک قادر به مشاهده آنها هستید. ضمن آنکه این سیگنالها به روز بوده و تازهترین جزئیات را در اختیار کاربران قرار میدهد.
نکات سیگنال ارز دیجیتال
نکته مهمی که باید سرمایهگذارها بدان توجه کنند آن است که سیگنالهای تجاری عموماً اختصاص یافته به بورس ارزهای رمز پایه میباشند. به طور مثال: سیگنالهای بایننس سیگنالهای تجاری تلقی میشوند که تنها در صورتی قادرند پیگیری شوند که قصد معامله در صرافی ارز دیجیتال بایننس را دارید. با این حال، دیگر سیگنالهای تجاری نیز موجود میباشد که مخصوص به سایر مبادلات رمز ارزها همانند بیت مکس و کوین بیس است.