نسبت سود به زیان در فارکس چیست؟

حد ضرر یا استاپ لاس چیست و چه اهمیتی دارد
به طور کلی دستورات توقف معامله به دو دسته “تیک پروفیت” و “استاپ لاس” تقسیم می شود. معنی stop loss توقف معامله در زیان و تیک پروفیت توقف در سود است. این دو اردر برای کنترل پوزیشن های باز به کار می رود که از اهمیت بسیاری در مدیریت سرمایه برخوردار است.
دستور | معنی | مفهوم |
---|---|---|
Stop loss | حد زیان | حداکثر زیان در یک معامله |
Take profit | حد سود | حداکثر سود در یک معامله |
استاپ لاس چیست؟
استاپ لاس (stop loss) در لغت به معنی “توقف ضرر” است. استاپ لاس در تمام بازار های مالی به توقف معامله در قیمتی از قبل مشخص شده اشاره دارد به عبارت دیگر دستور از قبل تعیین شده برای توقف معامله در زیان را ( stop loss ) می گویند.
یکی از مواردی که در هنگام باز کردن معامله می توان آن را مشخص کرد توقف ضرر است. در بخش ایجاد اردر در هر پلتفرم معاملاتی قسمتی با نام (stop loss) وجود دارد که تریدر با استفاده از آن می تواند حد ضرر را برای معامله تعیین کند. بازار فارکس به دلیل نوسان شدید در دوره های زمانی مختلف بیش از حد ناپایدار است و به همین جهت استفاده از حد ضرر برای جلوگیری از زیان های بزرگ ضروری است. (stop loss) برای هر دو اوردر خرید و فروش در فارکس قابل اجرا است.
استاپ لاس دستوری است که به صورت خودکار توسط پلتفرم معاملاتی در قیمتی که تریدر مشخص می کند، اجرا می شود. در بازار پر نوسان فارکس تمام تحرکات غیر قابل پیش بینی است و دستورات توقف معامله از جمله استاپ لاس (stop loss) و تیک پروفیت (take profit) از معدود مکانیسم هایی است که معامله گران باید از آن برای مدیریت سرمایه خود استفاده کنند.
چرا استاپ لاس (stop loss) مهم است؟
هرگر نمی توان آیند را دید!! در بعضی از دوره های زمانی در بازار فارکس نوسانات و تغییرات قیمت به گونه ای می شود که کمتر کسی انتظار آن را دارد.
در واقع هیچ چیز به طور کامل قابل پیش بینی نیست و ریسک به طور دائمی در تمام معاملات باز وجود دارد و نمی توان آن را نادید گرفت. در ادامه به اهمیت مدیریت پوزیشن در ضرر می پردازیم و موارد پیشرفته را در مدیریت سرمایه بررسی می کنیم.
وبسایت پژوهشی (DailyFX) در تحقیقاتی از 12 میلیون تریدر که در سراسر دنیا در حال معامله بودن به یک یافته کلیدی دست پیدا کرد، تریدرها بیش از نیمی از کل معاملات خود در یک بازه یک ساله را با موفقیت به پایان رسانده بودند.
به طور دقیق تر این پژوهش بروی مشتریان شرکت (FXCM) در سراسر دنیا بین سال های 2009 تا 2010 انجام شده که با نتایج فوق العاده همراه بود. در تصویر بالا 15 جفت ارز که بیشترین معامله را در این تحقیقات داشته اند لیست شده است، نکته قابل تامل برتری نسبی پوزشن های سود آور است .
به طور مثال در جفت ارز (AUD/NZD) بیش از 70 درصد معاملات با سود بسته شده اند و کمتر از 30 درصد با شکست روبرو بوده است. به جز جفت ارز (AUD/JPY) که تقریبا تعداد معاملات موفقیت آمیز با شکست خورده برابر است در سایر جفت ها معامله گران پوزیشن های خود را با سود بسته اند.
تا به اینجا با یک تناقض بزرگ روبرو هستیم، در این تحقیقات با معامله گرانی که بیش از نیمی از معاملاتشان در سود بسته می شود روبرو هستیم در حالی که بیشتر کسانی که به عنوان تریدر وارد بازار فارکس می شوند با تجربه تلخ از آن خارج می شوند.
همه چیز در نمودار زیر مشخص می شود:
رنگ آبی، میانگین تعداد پیپ های معامله گران حاصل از معاملات سودآور را بیان می کند و رنگ قرمز، میانگین تعداد پیپ های از دست رفته در معاملات را نشان می دهد.
نتیجه و برآیند معاملات 12 میلیون نفر از دست دادن میانگین 42 پیپ در هر جفت بوده است. در اینجا متوجه می شویم که توقف ضرر برای یک معامله به چه میزان اهمیت دارد. در واقع عاملی که باعث شکست تریدرها در فارکس می شود عدم مدیریت معامله در ضرر است. به عبارت دیگر در معاملات شکست خورده، پیپ های زیادی از دست تریدرها خارج می شود که همین امر برآیند معاملاتی آنها را منفی می کند.
تا به اینجا به مفهوم و معنی استاپ لاس پرداختیم در ادامه به طور اختصار در مورد مدیریت حد ضرر می پردازیم.
استراتژی های مدیریت استاپ لاس در فارکس
حال با در نظر گرفتن این موضوع 5 استراتژی برای مدیریت معاملات باز در فارکس را طبق گفته dailyFx بررسی می کنیم.
- استاتیک استاپ
- استاتیک استاپ با اندیکاتور
- توقف های دستی دنباله دار
- توقف دنباله دار
- توقف دنباله دار ثابت
استاتیک استاپ (static stop)
تنظیم توقف ضرر یا استاپ لاس در یک قیمت مشخص بدون تغییر را استاتیک استاپ (static stop) می گویند. در این روش تا زمانی که معامله به قیمت توقف یا محدوده مشخص شده نرسیده است، دستور استاپ لاس اجرا نمی شود. به عبارت دیگر اگر تریدر این روش را پیش بگیرد در جریان معامله نباید حد ضرر را تغییر بدهد و طبق برنامه در قیمت مشخص شده با ضرر از معامله خارج می شود.
حدلقل ریسک به ریوارد در این روش باید یک به یک در نظر گرفته شود. به عنوان مثال، اگر بخواهیم یک معامله با هدف خرید در جفت ارز یورو دلار قرار دهیم با روش یک به یک در ساده ترین حالت ممکن با در نظر گرفتن ایکویتی (equity) حساب، 50 پیپ را به عنوان استاپ لاس معامله قرار می دهیم بدون این که تغییری در آن ایجاد کنیم،
به همین ترتیب تیک پروفیت یا سودی را که برای معامله در نظر می گیرم 50 پیپ است.
استاتیک استاپ با اندیکاتور (Static Stops based on Indicators)
روش دیگری که تریدر ها از آن برای قرار دادن استاپ لاس استفاده می کنند، حد ضرر ثابت با کمک اندیکاتور است. اندیکاتور (Average True Range) گزینه مناسب برای استفاده معامله گران برای تعیین حد ضرر می باشد. (این اندیکاتور در بخش اندیکاتورها در متاترید است)
اما استفاده از اندیکاتور کجا به معامله گر در تعیین حد ضرر کمک می کند، مثال ریسک به ریوارد، یک به دو را نظر بگیرد.( 50 پیپ ضرر و 100 پیپ سود). این توقف 50 پیپ در بازار ناپایدار به چه معناست و آن توقف 50 پیپ در یک بازار آرام چه معنی می دهد.
اندیکاتور ATR یک وضعیت نسبی از قدرت بازار است که زمانی که بازار دارای نوسان است می تواند به تریدر کمک کند.
اگر بازار آرام باشد، 50 پیپ می تواند یک حرکت بزرگ باشد و اگر بازار بی ثبات باشد، همان 50 پیپ را می توان یک حرکت کوچک دانست. استفاده از شاخصی مانند میانگین محدوده واقعی، (Average True Range) می تواند به معامله گران اجازه دهد تا از اطلاعات اخیر در بازار برای تجزیه و تحلیل دقیق تر گزینه های مدیریت ریسک خود کمک بگیرند.
Average True Range می تواند به معامله گران در تنظیم توقف معامله کمک کند.
توقف های دنباله دار به صورت دستی (Manual Trailing Stops)
برای معامله گران که بیشترین سطح کنترل بروی معامله خود را می خواهند، روش تغییر حد ضرر به صورت دستی پیشنهاد می شود در این روش موقعیت طبق برنامه پیش می نسبت سود به زیان در فارکس چیست؟ رود و حد ضرر نیز به دنبال آن تغییر پیدا می کند.
نمودار زیر حرکت توقف ها در یک موقعیت فروش نشان می دهد. با حرکت بیشتر موقعیت به نفع معامله (پایین تر)، معامله گر متعاقبا سطح توقف را پایین می آورد. هنگامی که روند در نهایت معکوس می شود (و اوج های جدیدی ایجاد می شود)، موقعیت متوقف می شود یا به عبارت دیگر استاپ لاس می خورد.
استاپ لاس به روش (Trailing Stops)
توقف های استاتیک می تواند روش مناسبی برای معامله گران مبتدی باشد، اما سایر معامله گران برای به حداکثر رساندن مدیریت معامله خود از توقف به روشی دیگر استفاده می کنند.
تریلینگ استاپ، توقفی است که با حرکت معاملات به نفع معامله گر تنظیم می شود تا بتوانند خطر نادرست بودن در معاملات را بیشتر کاهش دهد.
به طور مثال در قیمت 1.3723 در جفت ارز پوند دلار موقعیت خرید می گیرم و حد ضرر را حدود 30 پیپ پایین تر در قیمت 1.3692 قرار می دهیم، پس از این که معامله در جهت ترید ما پیش رفت استاپ لاس را به عدد 1.3723 یا همان قیمت ورود خود به بازار تغییر می دهیم تا اگر بازار خلاف جهت معامله ما قصد حرکت داشت با ضرر مواجه نشویم.
این نوع استاپ لاس به معامله گر اجازه می دهد تا ریسک اولیه خود را در معاملات حذف کند.
توقف دنباله دار ثابت (Fixed Trailing Stops)
در این روش با حرکت قیمت به نفع معامله، حد ضرر به همان اندازه به سمت حرکت قیمت تغییر پیدا می کند. به طور مثال معامله گر می توانند برای هر 10 پیپ حرکت به نفع خود، استاپ لاس را نیز 10 پیپ تغییر دهند.
اگر در جفت ارز یورو دلار در قیمت 1.3100 پوزیشن خرید قرار دهیم و حد ضرر اولیه را در 1.3050 در نظر بگیریم با حرکت قیمت به نرخ 1.3110، استاپ لاس را نیز 10 پیپ تغییر داده و به عدد 1.3060 ارتقا می دهیم. توقف ثابت نیز از روش های مناسب برای مدیریت معامله است.
به خاطر نسبت ریسک به ریوارد، ریسک نکنید!
آیا قبل از ورود به معامله به نسبت ریسک به ریوارد توجه میکنید؟ آیا اندازه ریسک یا ریوارد معامله را تغییر میدهید تا به نسبت دلخواه برسید؟ نسبت ریسک به ریوارد نشان میدهد که در یک معامله به ازای هر دلار یا هر پیپ ریسک، چقدر قرار است بازدهی یا سود کسب کنید. یا به طور ساده، نسبت ریسک به ریوارد نشان میدهد که حد سود معامله چند برابر حد ضرر است؟ در این مقاله میخواهیم با اشتباهات رایج معامله گران تازهکار در استفاده از نسبت ریسک به ریوارد حرف بزنیم.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk-Reward Ratio)
در بازار فارکس، نسبت ریسک به ریوارد عددی است که نشان میدهد به ازای هر پیپ که ریسک میکنید، چقدر قرار است سود کنید. معمولاً این عدد بهتر است که ۳ باشد. یعنی بازدهی انتظاری معامله سه برابر ریسک آن باشد. با این حال استفاده از نسبت ریسک به ریوارد ۲ هم خوب است. یعنی بازدهی معامله حداقل دو برابر ریسک آن باشد. هر چقدر بازدهی معامله بیشتر از ریسک آن باشد، به این معنی است که برای کسب سود مستمر در بازار به تعداد معاملات برنده کمتری نیاز است. یعنی با معاملات برنده کمتر هم میتوانید سود خوبی به دست آورید و ریسک و زیانهای تحقق یافته را هم جبران کنید. با این حال این نسبت زمانی کاربرد دارد که شما قبل از رسیدن بازار به حد سود، معامله را نبندید و مهمتر از همه حد ضرر را تغییر ندهید.
پارامترهای معامله را برای رسیدن به نسبت ایده آل تغییر ندهید!
در نگاه اول شاید استفاده از نسبت ریسک به ریوارد کار سادهای باشد. اما بسیاری از معامله گران تازهکار در استفاده از این نسبت اشتباه میکنند. در واقع آنها سیگنال معاملاتی را پیدا میکنند و نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه میکنند. اما متأسفانه سیگنالی که پیدا کردهاند با نسبت ریسک به ریوارد آنها همخوانی ندارد. در چنین شرایطی چه کار باید کرد؟
آیا بایستی حد ضرر را کوچک کرد؟
این کار اشتباهی است. کوچک کردن حد ضرر میتواند نسبت ریسک به ریوارد را ارتقا دهد. اما اگر بازار طبق پیشبینی شما جلو نرود، حد ضرر خیلی سریع فعال خواهد شد. در چنین وضعیتی ریسک معامله تحقق مییابد و معاملهگر با زیان خارج میشود.
آیا بایستی حد سود را بزرگتر کرد؟
این کار هم اشتباه است. هر چند که بیشتر شدن بازدهی انتظاری معامله باعث بزرگتر شدن نسبت ریسک به ریوارد میشود، اما در عین حال احتمال رسیدن بازار به حد سود را هم پایین میآورد. یعنی شاید بازار به حد سود مد نظر معاملهگر نرسد.
آیا بایستی از ورود به معامله خودداری کرد؟
این کار بهتری است. اگر نسبت ریسک به ریوارد سیگنالی با نسبت ایده آل شما همخوانی ندارد، از ورود به معامله خودداری کنید. هر سیگنالی برای ورود به بازار مناسب نیست. سیگنال معاملاتی باید با نسبت ریسک به ریوارد استراتژی شما همخوانی داشته باشد و در عین حال به حد سود برسد و از فعال کردن زود هنگام حد ضرر جلوگیری کند. اگر سیگنالی چنین ویژگی نداشت و شما را مجبور به تغییر حد ضرر یا حد سود کرد تا نسبت ریسک به ریوارد معامله با خواسته شما همخوانی داشته باشد، همان بهتر که وارد معامله نشوید و منتظر سیگنال بهتری بمانید.
حد ضرر یا استاپ لاس(stop loss) چیست؟
تعریف ساده حدضرر یا حد توقف زیان این است: وقتی قیمت سهام به حد ضرر تعیین شده رسید، سهام موردنظر را باید فروخت تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.
باید توجه کنید که کم شدن سود هم نوعی ضرر است، بنابراین در زمانی که قیمت سهام بالا رفت، حدضرر را نیز باید متناسب با قیمت، افزایش داد.
چه عواملی در تعیین حد ضرر تاثیر گذار هستند؟
عاملهای گوناگونی بر تعیین حد ضرر، تاثیرگذار هستند. به عنوان مثال میتوانیم به ویژگیهای سرمایهگذار نسبت سود به زیان در فارکس چیست؟ از نظر ریسکپذیری و دیدگاه زمانی او در سرمایهگذاری اشاره کنیم. اما در کل، عوامل تأثیرگذار بر این فرآیند شامل موارد زیر میشوند:
تغییر موقعیت حد ضرر به نقطهای بالاتر یا پایینتر، به معنی تعیین حد شناور یا متغیر است. مثلا زمانی که یک سهم را روی قیمت ۲۵۰ تومان میخریم، حد ضرر را برای آن در نقطه ۲۳۰ تومان قرار میدهیم. اگر قیمت سهم افزایش یافت و به نقطه ۳۳۰ تومان رسید، حد ضرر را در نقطه بالاتری مثلا روی قیمت ۳۰۰ تومان میگذاریم. به این فرآیند، تغییر حد با توجه به روند قیمت سهام گفته میشود.
مفهوم ریسک به ریوارد حد ضرر
میزان ریسکی پذیری یک نفر در مقابل سودی که برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده است را ریسک به ریوارد میگویند. در واقع، ریوارد همان سود است و ریسک به ریوارد، نسبت ریسک پذیری افراد به سودِ پیش بینی شده. سرمایه گذاران برای آن که در معاملات خود به ریوارد یا سود خوبی دست یابند، باید متحمل مقداری از ریسک شده باشند. یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت در معاملات، نسبت سود به ضرر آن معامله است.این نکته را فراموش نکنید که درصد احتمال رسیدن به حد ضرر کمتر خواهد شد اگر، حد ضرر در فاصله مناسبی با قیمت قرار گرفته باشد؛ پس هر چقدر این دو عدد به یکدیگر نزدیک باشند، احتمال رسیدن به حد ضرر بیشتر خواهد
حد ضرر چیست؟ + فرمول محاسبه
حد ضرر یکی از مفاهیم مهم هنگام سرمایهگذاری در بورس است در بازارهای بینالمللی مثل فارکس این مفهوم با اسم Stop Loss (استاپ لاس) شناخته میشود که تعریف بهتر آن “حد توقف ضرر” است مفهوم حد زیان با آنکه بسیار ساده است اما در اکثر موارد توسط معاملهگران (مخصوصا تازهواردان بورسی) نادیده گرفته میشود اگر بگوییم یکی از مهمترین تفاوتها بین معاملهگران حرفهای و آماتور بورس همین تعیین حد ضرر است اغراق نکردهایم! از مزایای تعیین حد ضرر میتوان به جلوگیری از ضررهای سنگین، جلوگیری از خواب سرمایه و عادت به استراتژی معاملاتی اشاره کرد در ادامه با پارس سهام همراه باشید.
مفهوم حد ضرر در بورس چیست؟
حد ضرر (Stop Loss) از آن مفاهیم بسیار ساده اما ضروری و کاربردی بورس است. اکثر تازهواردان بورسی در فکر کسب سود از بورس هستند اما نمیدانند که اولین اصل بورس “حفظ سرمایه” است و بعد از آن “کسب سود”. همیشه یادتان باشد که هیچ عصای موسیای در تحلیل تکنیکال وجود ندارد! و نمیتوان گفت هیچ تحلیلی 100% درست است بنابراین وقتی شما پس از تجزیه و تحلیل، اقدام به خرید سهام در بورس میکنید اولین پرسشی که از خودتان باید بپرسید این است که “اگر قیمت سهام کاهش پیدا کرد تا چه مبلغی حاضر به تحمل ضرر هستید؟ در واقع حدی که برای ضرر خود قائل میشوید چقدر است؟” قطعا شما هم با بنده موافق هستید که قیمت سهام یک شرکت همیشه صعودی نخواهد بود! و پس از مدتی شروع به نزول خواهد کرد! خب حال پرسش اینجاست که “با شروع نزول قیمت سهام، شما چه اقدامی میخواهید انجام دهید؟!”
برای مثال فرض کنید پس از تحلیلهای مختلف اقدام به خرید سهامی در قیمت 1000 تومان میکنید حال اگر قیمت سهام شما با افت مواجه شد شما چه اقدامی انجام خواهید داد؟! دقت بفرمایید که همیشه ضرر به معنی کاهش اصل سرمایه شما نیست! اگر شما در یک معامله، سود خود را نیز از دست بدهید به نوعی ضرر کردهاید! قبل از اینکه شما اقدام به خرید سهام کنید باید طبق تحلیلهای مختلف اقدام به شناسایی حد ضرر خود کنید برای مثال وقتی سهام شرکتی را روی 1000 تومان خریداری کردید و حد ضرر خود را 900 تومان در نظر گرفتید اگر قیمت سهام 900 تومان شد بایستی بدون هیچ گونه تردیدی اقدام به فروش سهام خود کنید حال اگر قیمت سهام شما صعود کرد و مثلا 2000 تومان شد بایستی حد ضرر خود را نیز افزایش دهید! یعنی طبق تحلیل جدید، Stop Loss را مثلا 1850 درنظر بگیرید تا از افت سود بیش از حد نیز جلوگیری کنید که به آن، “حد ضرر شناور” گفته میشود که در ادامه توضیحات کاملی ارائه خواهیم کرد.
چند نکته طلایی
تذکر جدی 1: شاید تعیین حد ضرر کار دشواری نباشد اما مطمئن باشید که “عمل کردن به حد ضرر” کار بسیار سختی است! از همین حالا تمرین کنید! اگر در یک معامله Stop Loss شما فعال شد بدون هیچگونه تردید، ترس و استخارهای! اقدام به فروش و خروج از سهام کنید! و اگر قیمت سهام صعودی شد خود را سرزنش نکنید و به دنبال ایراد تحلیل خود باشید تا برای شما تجربه شود نه اینکه باعث ترس شما در فعال شدن حد ضرر معاملات بعدی شود! بپذیرید که ضرر بخشی از روند کار یک معاملهگر است و هرگز فراموش نکنید که اولین اصل بورس “حفظ اصلِ پولتان است نه کسب سود”.
تذکر جدی 2: اگر قرار است تا قیامت با سهامی بمانید و هرگز آن را نفروشید! باز هم برای خودتان تعیین کنید که میخواهید این کار را انجام دهید یعنی بگویید که “حتی اگر قیمت سهام این شرکت 1 ریال هم شد من نمیفروشم! میخوام سهام این شرکت را 10 سال نگه دارم!” اینکه استراتژی معاملاتی داشته باشید خیلی بهتر است تا اینکه ندانید میخواهید چه کاری انجام دهید! عموما تازهواردان بورسی که هیچگونه استراتژی معاملاتی ندارند دنبالهرو بقیه هستند و صفنشینِ صفهای خرید و فروش! بنابراین برای مدیریت سرمایه و ریسک خود، استراتژی معاملاتی داشته باشید و به آن وفادار بمانید البته این وفاداری به منزله عدم اصلاح و تغییر استراتژی معاملاتی نیست.
تذکر 3: نسبت ضرر و برگشت سرمایه اولیه خطی نیست! یعنی اگر شما 50% ضرر کنید برای اینکه به اصل پول خودتان برسید به سود 100 درصدی نیاز دارید! مثلا فرض کنید 2000 برگه سهام شرکت X را در قیمت 1000 تومان خریداری کردید (شما بابت خرید سهام شرکت X بدون احتساب کارمزد و مالیات مبلغ 2 میلیون تومان پرداخت کردهاید) بعد از مدتی قیمت سهام به 500 تومان رسید در نتیجه ارزش سهام شما 1 میلیون تومان میشود (2000*500) اصل پول شما 2 میلیون تومان بود و حالا بعد از ضرر 50 درصدی 1 میلیون شد! حال برای اینکه 1 میلیون تومان فعلی شما همان 2 میلیون شود بایستی 100% سود کنید! در واقع هر چه ضرر شما بیشتر شود شانس شما برای دستیابی به اصل پولتان کمتر میشود! اگر 90% ضرر کنید بایستی 1000% سود کنید تا به سرمایه اولیه خود برسید!
برای اینکه به اهمیت حد ضرر و ضرورت تعیین آن در معاملات خود واقف شوید به نمودار زیر که مرتبط با سهام ایرانخودرو است نگاهی بیندازید همانطور که مشاهده میکنید اگر شما در پیک قیمتی اقدام به خرید سهام ایرانخودرو میکردید و حد ضرری برای خود تعیین نمیکردید! در کمتر از 1 ماه با ضرر 50 درصدی روبه رو میشدید! البته خرید در آن پیک قیمتی خودش جای سوال دارد!
نکته: شرایطی را درنظر بگیرید که روند قمیتی سهام نزولی و خطوط حمایت نیز شکسته میشود و حد ضرر شما فعال شده و شما اقدام به فروش سهام خود میکنید اما تنها چند روز پس از فروش، روند صعودی سهام آغاز میشود! دقت بفرمایید که برخی اوقات بازیگران سهام با فشار فروش روی سهام باعث پایین آمدن قیمت سهام و شکست خط حمایتی سهام میشوند تا حد ضرر معاملهگران فعال شود و سهامداران اقدام به فروش سهام خود کنند! چرا که بازیگران قصد افزایش قیمت سهام را دارند! بنابراین پس از چند روز که قیمت سهام زیر خط حمایت بود و بازیگران سهام را از دست سهامداران خُرد جمع کردند صعود سهام با صف خرید شروع میشود! البته شما همچنان به حد ضرر خود وفادار بمانید و هیچ وقت به امید بازیگران سهام اقدام به خرید و فروش نکنید! چرا که گرگهای بورسی زرنگتر از شما هستند و همیشه یک قدم جلوتر!
چگونه حد ضرر را فعال کنیم؟
قاعده و معیار خاصی بصورت مطلق برای تعیین حد ضرر وجود ندارد پارامترهایی مثل دیدگاه سرمایهگذاری شما (اینکه قصد نوسانگیری دارید! یا میخواهید سرمایهگذاری کوتاهمدت داشته باشید و شاید هم تفکر سهامداری بلندمدت دارید)، مقدار ریسکپذیری و استراتژی معاملاتی معاملهگر، بررسی عملکرد گذشته شرکت و چشمانداز آینده شرکت، مبلغ سرمایهگذاری شما، وضعیت شاخص بورس و … در تعیین نوع و مقدار حد ضرر موثر هستند. به طور کلی میتوان روشهای تعیین حد ضرر را به 3 دسته تقسیم کرد: 1. بصورت ثابت (درصدی)، 2. با استفاده از تحلیل تکنیکال (خطوط مقاومت و حمایت و اندیکاتورها و…)، 3. بصورت ترکیبی (درصدی و تکنیکال)
1. بصورت ثابت (درصدی)
تعیین حد ضرر ثابت یکی از مرسومترین روشها است در این روش معاملهگر درصد مشخصی از قیمت خرید سهام را تعیین میکند و در صورت کاهش قیمت سهام به آن اندازه، اقدام به فروش میکند. با توجه به دید سرمایهگذاری این درصد میتواند تغییر کند عموما حد ضرر ثابت را برای سرمایهگذاری بلندمدت بین 10 تا 20 درصد، برای سرمایهگذاری کوتاه مدت بین 5 تا 10 درصد و برای نوسانگیری کمتر از 5 درصد قیمت خرید سهام درنظر میگیرند. برای مثال فرض کنید شخصی سهام شرکت X را با قیمت 1000 تومان خریداری میکند و حد ضرر خود را 5% تعیین میکند بنابراین اگر قیمت سهام شرکت X در قیمتی پایینتر از 950 تومان تثبیت شد باید اقدام به فروش سهام خود کند (5 درصد 1000 تومان میشود 50 تومان! بنابراین با کاهش 50 تومانی قیمت سهام باید اقدام به فروش کند.)
2. با استفاده از تحلیل تکنیکال
یکی از مهمترین تحلیلهایی که قبل از خرید سهام یک شرکت باید انجام داد تحلیل تکنیکال است که آموزش تحلیل تکنیکال بحث بسیار گسترده و خاصی در بورس است که بصورت مجزا در سایت پارس سهام به آن پرداخته خواهد شد. اگر بخواهم در 1 جمله تحلیل تکنیکال را برایتان توضیح بدهم این گونه است که “پیشبینی آینده روند قیمتها با استفاده از تجزیه و تحلیل نمودار قیمت در گذشته”.
روشهای متعددی در بحث تحلیل تکنیکال جهت تعیین حد ضرر وجود دارد مثل: خطوط حمایت و مقاومت، امواج الیوت، الگوهای نموداری (کف دوقلو، سر و شانه، مثلث کاهشی و …)، فیبوناچی و اندیکاتورها و … اندیکاتورهایی که برای تعیین حد ضرر مورد استفاده قرار میگیرند، اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) و روش پارابولیک سار (Parabolic SAR) است بحث اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال نیز جزء بحثهای گسترده و تخصصی بورس است و در مقالههای آموزشی مربوطه بصورت تخصصی صحبت خواهیم کرد. اما از آنجایی که بحث خطوط حمایت و مقاومت جزء موارد کاربردی در حوزه تعیین Stop Loss است در ادامه بصورت خلاصه اشارهای به آن میکنیم.
عناوین “خط حمایت” و “خط مقاومت” از عناوین پرکاربرد در تحلیلهای بورس است بصورت خلاصه خط حمایتی به خطی گفته میشود که حمایتکننده قیمت سهام است و احتمالا قیمت سهام در زمان نزول قیمت، نسبت به این خط واکنش مثبت نشان دهد و از افت بیشتر قیمت جلوگیری کند. خط مقاومت نیز نقطه مقابل خط حمایت است! یعنی خطی است که قیمت سهام برای عبور از آن مقاومت میکند! و احتمالا قیمت سهام در زمان صعود قیمت، نسبت به این خط واکنش منفی نشان میدهد و از صعود بیشتر قیمت جلوگیری میکند! با این توضیحی که پیرامون حمایت و مقاومت ارائه کردیم احتمالا تاثیر خط حمایت و مقاوت را در تعیین حد ضرر متوجه شدهاید. فرض کنید سهام یک شرکت در یک بازه نزولی نسبت به خط حمایت واکنش مثبت نشان دهد و پس از برخورد با خط حمایت روند صعودی به خود بگیرد و شما با شناسایی این خط روند صعودی اقدام به خرید سهام میکنید، حال حد ضرر روی محدود حمایت درنظر گرفته میشود.
3. بصورت ترکیبی
فرض کنید در همان معامله قبلی، شما پس از شناسایی روند صعودی کمی صبر میکنید تا روند صعودی برای شما قطعیت پیدا کند و سپس اقدام به خرید سهام میکنید حال آیا دوباره باید حد ضرر را روی همان محدوده حمایت در نظر بگیرید؟! شما میتوانید حد ضرر را روی محدوده حمایت درنظر بگیرید به شرطی که این محدوده در قیمتی پایینتر از 5 تا 10 درصد قیمت خرید شما نباشد! در واقع روش تعیین حد ضرر ثابت (5 تا 10 درصد قیمت خرید سهام) نیز بایستی رعایت شود. این نکته را مدنظر داشته باشید که عموما حد ضرر در محدودۀ اولین حمایتِ مهم پس از ورود به سهام درنظر گرفته میشود.
چه زمانی حد ضرر فعال میشود؟
وقتی صحبت از فعال شدن حد ضرر میکنیم قیمت پایانی سهام ملاک کار ماست نه قیمت لحظهای، البته افرادی که قصد نوسانگیری دارند عموما قیمت لحظهای را ملاک قرار میدهند. اولین کندل منفی زیر خط حمایت سهام به منزله هشدار فعال شدن حد ضرر است. برخی معاملهگران بعد از اینکه قیمت پایانی سهام کمتر از مقدار حد ضررشان شد باز هم اقدام به فروش نمیکنند و معتقدند بایستی قیمت پایانی سهام زیر آن تثبیت نسبت سود به زیان در فارکس چیست؟ شود تا مجاز به فعال کردن آن و فروش سهام شوید و معیار برای تثبیت قیمت پایانی سهم را 2 یا 3 کندل منفی روزانه زیر محدوده حد ضرر میدانند که گاها 5 تا 10 درصد پایینتر از حد ضرر میشود. عامل موثر دیگر در فعال شدن حد ضرر حجم معاملات است که بایستی به آن توجه شود.
حد ضرر شناور یا متغییر (trailing stop loss)
وقتی شما سهامی را تحلیل و نقطه مناسب جهت خرید و حد ضرر خود را تعیین میکنید قطعا امیدوار هستید که بعد از خرید، قیمت سهام شما افزایش یابد و حد سودی هم برای خود تعیین کردهاید که اگر قیمت سهام به فلان عدد رسید سهام خود را بفروشید حال فرض کنید سهام یک شرکت بورسی را در قیمت 1000 تومان خریداری کردید و حد ضرر خود را در محدوده 940-950 تومان درنظر گرفتید و انتظار دارید قیمت سهام تا 1800 تومان رشد داشته باشد حال اگر قیمت سهام طبق انتظار شما صعودی شد و به 1800 تومان رسید و بازار نیز روند صعودی داشت و سهام با صف خرید و پرقدرت از 1800 تومان عبور کرد! منطقی است که شما سهام خود را نفروشید و به سود خود اجازه پیشروی بیشتر دهید! حال بایستی دوباره سهام موردنظر را تحلیل کنید و حد ضرر خود را تغییر دهید برای مثال حد سود خود را روی 2500 تومان و حد ضرر خود را روی همان عدد 1800 (که مقاومت سهام بود و با شکسته شدنش به خط حمایتی سهم تبدیل شده است) قرار میدهید در این حالت که شما حد ضرر خود را تغییر دادهاید حد ضرر شناور گفته میشود.
نکته: وقتی یک خط مقاومت برای سهم شناسایی میکنید در صورتی که این خط مقاومت پُرقدرت شکسته شود و قیمت سهام بالای خط مقاومت به تثبیت برسد این خط مقاومت به خط حمایتی سهم تبدیل شده و محدوده این خط حمایتی به عنوان حد ضرر جدید درنظر گرفته میشود.
Stop Loss در روند صعودی
یکی از سادهترین و در عین حال بنیادیترین اصول بازار بورس این است که “به سود خود اجازه پیشروی بدهید اما به ضرر مطلقا اجازه پیشروی ندهید!” طبق همین اصل تصمیمگیریهای شما در روند صعودی و نزولی بسیار مهم است و نحوه تعیین حد ضرر در بازارهای صعودی و نزولی از اهمیت دو چندانی برخوردار است. در بازار صعودی و در روند صعودی شاخص کل بهتر است اجازه پیشروی به سود دهیم و حتی در صورت رسیدن قیمت سهام به حد سود موردنظرمان، سهام خود را نفروخته و حد ضرر خود را بالاتر بیاوریم به این امید که احتمالا روند صعودی سهم در بازار صعودی ادامهدار خواهد بود!
Stop Los در روند نزولی
در بازار نزولی و زمان اصلاح و نزول شاخص کل بهتر است بطور کامل از بازار خارج شوید و تا زمان اصلاح بازار منتظر بمانید! حتی در صورت نرسیدن قیمت سهام یک شرکت به حد ضرر خود نیز بهتر است آنرا بفروشیم چرا که احتمال اینکه در بازار نزولی اکثر سهام با افت قیمت مواجه شوند و قیمت سهام با صف فروش همراه شود وجود دارد که در آن صورت فروش سهام کار دوشواری است! برای مثال وقتی شاخص کل بورس تهران در اواسط تیر 99 روند نزولی به خود گرفت تا 1 ماه بعد از آن این روند نزولی ادامهدار بود و تقریبا اکثر سهام موجود در بازار هر روز با صف فروش همراه بودند! شکل زیر مربوط به نقشه بازار (هیت مپ بورس) در یکی از این روزهای نزول شاخص بورس است که تقریبا تمام بازار یک دست قرمز پوش و منفی است!
عدم تعیین حد ضرر (استراتژی در سرمایه گذاری بلند مدت)
برخی معاملهگران با بررسی بنیادی یک شرکت اقدام به خرید سهام آن شرکت با دید بلندمدت میکنند مثلا با توجه به بررسی روند نرخ سودآوری شرکت در 5 سال اخیر و انتظارات مثبت از آینده شرکت نسبت به سودآوری شرکت در آینده امیدوار هستند و قصد سهامداری بلند مدت دارند (مثلا 5 یا 10 ساله) بنابراین این افراد هیچ حد ضرری تعیین نمیکنند و معتقدند کاهش قیمت نیز جزء روند بازار است و با توجه به چشمانداز روشن شرکت مطمئن هستند کاهش قیمت سهام نیز در بلندمدت در یک کانال صعودی خواهد بود و اگر بعد از چند سال روند قیمت سهام را ترسیم کنند قطعا صعودی خواهد بود ولو اینکه در بازههایی قیمت با کاهش مواجه شده باشد.
چتر نجات شما در معاملات، حد ضرر است و فعال شدن آن یعنی هشدار سقوط و اگر میخواهید از این سقوط جان سالم به در ببرید باید چتر نجات خود را فعال کنید!
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش مقدماتی بورس را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش مقدماتی بورس در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
چگونه تریدرها با استفاده از لوریج در فارکس معامله می کنند
لور [lever] به معنای اهرم می باشد و لوریج [Leverage] به معنای اهرم نیرو است به عبارت دیگر لوریج امکان و قدرتی است که در بازار های مالی به معامله گران داده می شود تا بیش از سرمایه اولیه خود تجارت کنند.
بنابراین اهرم نیرور اصطلاحی است که در بازارهای مالی به امکان چند برابر شدن سرمایه اشاره دارد، معمولا فعالان بازارهای مالی (اهرم نیرو) را اهرم می خوانند.
معنی اهرم یا لوریج در فارکس
اهرم یا لوریج [Leverage in forex] در بازار فارکس به مقدار سرمایه ای گفته می نسبت سود به زیان در فارکس چیست؟ شود که بروکر در اختیار معامله گران می گذارد تا با استفاده از آن معاملات بزرگتری را انجام دهند.
تعریف کامل تر از لوریج فارکس: به دلیل وجود حجم های استاندارد و بزرگ برای معامله بروکرها مقدار مشخصی سرمایه را تحت عنوان لوریج در اختیار مشتریان خود می گذارند. مقدار این سرمایه به انتخاب معامله گر تعیین می شود.
لورج شامل حال سود می شود زیرا بروکر این سرمایه را به اسم وام به تریدر می دهد تا با استفاده از آن فعالیت کند. به همین دلیل است که در پلتفرم های معاملاتی بخش Toolbox>Trade قسمتی به نام swap وجود دارد.
چرا معامله گران به لورج در فارکس نیاز دارند؟
معاملات در فارکس بر مبنای حجم های استاندارد انجام می شود. زمانی که بخواهیم حجم معامله را تعیین کنیم باید نسبتی از لات را برای معامله خود در نظر بگیریم.
بنابراین حجم معامله در فارکس بر مبنای نسبت های معینی از لات مشخص می شود. هر lot در فارکس برابر با 100.000 واحد از ارز پایه برای ترید است.
کسانی که می خواهند وارد این بازار شوند همگی از یک میزان سرمایه برای تجارت برخوردار نیستند. به همین دلیل بروکرها برای جذب حداکثری سرمایه وام با اندازه های متفاوت را در قالب اهرم ارائه می کنند تا تمام مشتری های قادر به انجام معامله باشند.
اهرم یا لوریج چگونه به معامله گران ارائه می شود؟
بروکرها معمولا نسبت های گوناگونی را برای لوریج ارائه می دهند. اما این پول را بر پایه حجم بالانس حساب معاملاتی معامله گران ارائه و محاسبه می کنند. مثل لوریج 1:100 که موجودی حساب را 100 برابر می کند.
نتیجه | اهرم | بالانس (موجودی حساب) |
---|---|---|
10,000 | 1:100 | 100 |
20,000 | 1:100 | 200 |
100,000 | 1:200 | 500 |
500 | 1:1 | 500 |
در صورتی که بالانس حساب معاملاتی 500 باشد و معامله گر از لوریج استفاده نکند (1:1)، آنگاه معامله گر به دلیل کمبود موجودی توان پوزیشن گیری را نخواهد داشت. در بازار نسبت های مشخصی برای معامله کردن وجود دارد که باید طبق همان ها ترید صورت بگیرد. (البته برخی از کارگزارها نسبت های دلخواه برای تریدرها ارائه می دهند)
معاملات چگونه به کمک اهرم انجام می شود؟
معاملات در فارکس به کمک CFD انجام می شود، به عبارت دیگر CFD یک قرارداد است که معمولا بین یک ارائه دهنده CFD و یک معامله گر بسته می شود. در اینجا یک طرف تعهد می کند اختلاف بین ارزش اوراق را بین موقعیت باز و بستن معامله به طرف دیگر پرداخت کند.
در این نوع معامله تریدر اجازه استفاده از اهرم را به کمک مارجین دارد، اما مارجین چیست؟ معنی درست لوریج در فارکس وام است و بروکر برای ارائه این وام نیاز به تضمین از طرف تریدر دارد.
اگر بخواهیم دقیق تر به این موضوع نگاه کنیم مارجین تضمینی برای اهرم نیست بلکه مارجین تضمین کننده ریسک احتمالی ناشی از وام گرفته شده برای معامله است.
در تصویر زیر نمونه ای از لوریج های ارائه شده به همراه مارجین آورده شده است:
در تصویر چهار ستون موجود دارد، از سمت چپ ستون سبز رنگ به این معنا است که اگر از اهرم استفاده نکنیم باید کل حجم یک قرارداد را باید تعمین کنیم. در ستون دوم اهرم 1:10 در نظر گرفته شده یعنی اگر هر حجمی برای معامله انتخاب شود یک دهم آن به عنوان مارجین در اختیار بروکر قرار می گیرد.
جذابیت گسترده تجارت CFD وجود این واقعیت است که با سرمایه کمی تحت عنوان مارجین و کمک Leverage، امکان کسب سودهای بزرگ محیا می شود.
ترید با مارجین همان چیزی است که به شما امکان می دهد تا با داشتن درصدی از حجم یک معامله آن را انجام دهید. و درک چگونگی عملکرد آن برای توسعه دانش جامع تجارت موفق CFD کلیدی است. اهرم و مارجین دو عنصر سازنده این معاملات می باشند. زمانی که تریدها در بروکرهای ارائه دهنده CFD فعالیت می کنند، با استفاده از لوریج، یک معامله بزرگ را انجام می دهند. حال این روند چگونه شکل می گیرد؟
پس از واریز مقدار مشخصی سرمایه در یک حساب تجاری، یکی از کارها انتخاب لوریج است، مثل 1:50 این بدان معنا است که سرمایه اولیه در 50 ضرب می شود. خب این موضوع کجا به کار ما می آید؟ مرحله بعدی زمانی است که می خواهیم در بازار معامله ای انجام دهیم، از اینجا با موضوع ولوم، لات، مارجین، بالانس و لوریج درگیر هستیم. فرض کنید با سرمایه 200 دلار و انتخاب لوریج 1:100 یک حساب معاملاتی باز کرده ایم، حال سرمایه اولیه چه تفاوتی می کند؟ 200 دلار در 100 ضرب می شود و موجودی را برابر با 20,000 دلار می کند.
البته معامله گر فقط اجازه ترید با این سرمایه را دارد و مبلغی را که اجازه برداشت دارد سرمایه اولیه خود به همراه سودهای بدست آمده با 20,000 دلار است.
اگر حجم انتخابی برای معامله یک میکرو باشد، می توان 20 ترید با انتخاب این لوریج در فارکس انجام داد.
انجام یک معامله با اهرم در فارکس
بدون در نظر گرفتن نوع پوزیشن (خرید یا فروش و همچنین قیمت) بررسی را ادامه می دهیم. برای باز کردن یک معامله ابتدا باید حجم آن را مشخص کنیم. شرایط زیرا در نظر بگیرید:
- یک حساب تجاری در بروکر باز می کنیم.
- 100 دلار به عنوان اعتبار اولیه واریز می کنیم.
- اهرم 1:200 را برای انجام معامله در نظر می گیریم.
اگر بخواهیم 0.01 لات معامله انجام دهیم، اهرم چگونه به ما کمک می کند؟ 0.01 برابر است با 1000 واحد این عدد را در لوریج 200 تقسیم می کنیم و به عدد پنج می رسیم، 5 نشان دهند مارجین است. ما فقط با پنج واحد معامله ای با بزرگی 1000 واحد را باز کردیم. در اینجا حاشیه با پوشش دادن بخشی از حجم کل معامله شرایط انجام ترید را فراهم می کند. تمام این محاسبات توسط ماشین حساب بروکر انجام می شود، فقط درک نحوه انجام آن را بدانید.
در نتیجه معاملات CFD تریدرها را قادر می سازد که پوزیش های بزرگی را با مارجین نسبتا کمی مدیریت کنند، تجربه نشان داده خطر اصلی در این شیوه، انتخاب اهرم های بالا (منظور نسبت های بالا است) نسب به موجودی حساب است. سودهای بسیاری با کمک لوریج بدست آمده است، این در حالی است که هر معامله گر در مورد استفاده از اهرم، مزایا و معایب را باید با یکدیگر بررسی کند و با آگاهی کامل مسئولیت هر آنچه را که انتخاب می کند، بپذیرد.
معایب لوریج در بازار فارکس
به دلیل اهمیت لوریج یک بار دیگر تعریف و مثالی در مورد آن می زنیم. اهرم با بالا بردن توانایی سرمایه اولیه ،مسیر را برای درآمدهای بیش از سطح انتظار هموار می سازد.
این موضوع به کارآمدی بیش از پیش سرمایه های خرد کمک می کند در حالی که می تواند بازدهی بسیار بیشتر و سریعتر از آنچه انتظار می رود برای تریدرها به همراه داشته باشد. لوریج یک رابطه همیشگی با بروکر در تمام معاملات نیز محسوب می شود. به طور کلی، اهرم بودجه افزایشی پیش فرض است که توسط کارگزار برای “پوشش” اندازه کل معاملات اعمال می شود. در بسیاری از موارد، معمولا تریدرها از نسبت های حدود 1:20 استفاده می کنند، در نتیجه معامله گران باید 1 واحد از هر 20 واحد از کل معاملات را تأمین کنند.
اهرم یعنی به همان میزان که امکان سود هست ضرر را نیز به دنبال دارد. اهمیت درک لوریج بسیار مهم است. به همین دلیل مراقب باشید که در تله جذابیت آن گرفتار نشوید.
لوریج چگونه در سود و زیان تاثیر می گذارد؟
اشکال اصلی و گسترده اهرم، پتانسیل آن برای افزایش ضررها در صورت معکوس شدن روند بازار نسبت به تفکر معامله گر است. ویژگی اهرم، افزایش قرار گرفتن یک موقعیت خاص در معرض سود یا زیان، فراتر از سطح سرمایه است.
وقتی بازار بر خلاف موقعیت های باز ما حرکت کند، چه با معاملات CFD، شرط بندی، معاملات نقدی فارکس یا هرگونه معامله اهرم دار دیگر، اگر تجربه کافی برای مدیریت موقعیت پیش آمده نداشته باشیم، اهرم تبدل به فشار به تک تک سلول های مغزمان می شود. کنترل این وضعیت بدون درک خاصیت اهرم و برنامه پشتبان بسیار سخت خواهد بود.
لوریج چگونه در سود و زیان تاثیر می گذارد؟ اهرم به صورت مستقیم در سود و زیان تاثیر ندارد، بلکه به واسطه افزایش امکان ریسک زیان بار می شود.
مثال : دو حساب معاملاتی داریم که بالانس هر دو یکسان است ولی در حساب اول اهرم 1:200 و در حساب دوم اهرم 1:500 است، حال اهرم چگونه در سود و زیان تاثیرگذار است؟
زمانی که اهرم 1:500 را به جای 1:200 انتخاب می کنیم به این معناست که در هر ترید مارجین کمتری نزد بروکر بلوکه می شود و مارجین آزاد بیشتری برای معاملات دیگر به صورت همزمان در اختیار است. این موضوع به ظاهر خیلی خوشایند می آیند ولی کاملا یک تله است.
با انتخاب اهرم 1:500 به جای 1:200 در واقع داریم توان معاملاتی بالاتر را می پذریم زیرا قصد پوشش ریسک های سنگین را داریم بنابراین به دلیل اینکه با اهرم های بالا می توانیم حجم های معاملاتی سنگین تر را پوشش دهیم امکان این که حساب معاملاتی را تحت خطر قرار می دهیم بالا می رود.
به عبارت دیگر اهرم های بالاتر محدودیت های کمتری از نظر انتخاب حجم معاملاتی دارند و همین کاهش محدودیت افزایش ریسک را به همراه می آورد.
اگر سقف و محدودیت اهرم 1:100 امکان را رفتن روی زمین باشد سقف اهرم 1:1000 راه رفتن روی طناب در ارتفاع 20 متری است.
پس می توانیم نتیجه بگیریم زمانی اهرم بالا را انتخاب می کنیم به دنبال کسب پول زیاد هستیم (سود زیاد = زیان زیاد)، این انتخاب راه رفتن روی طناب است.
ضرر و زیان می تواند بیش از مارجین شود
معامله با کمک اهرم به (مارجین) محدود نمی شود و زیان بسیاری را می تواند در صورت مدیریت نکردن ترید به دنبال داشته باشد. منظور زمانی است که زیان به حدی افزایش می یابد که با کال مارجین و سپس استاپ اوت روبرو هستیم و بروکر از تریدر سپرده بیشتری را (افزایش بالانس) برای پوشش زیان ها طلب می کند.
- امکان ضرر بیش از مارجین برای ما فراهم است.
- امکان از دست دادن کل سرمایه اولیه وجود دارد.
- شارژ کردن حساب و از دست دادن دوباره آن
جلوگیری از زیان بیشتر
یکی از اصلی ترین ابزاری که می توان هنگام معامله با اهرم، خطر را به حداقل رساند تنظیم ضررهای احتمالی است. در ظاهر گزینه مناسبی است اما استفاده نادرست از آن باعث زیان دیدن به روش دیگر می شود.
سفارشات خودکار که به بروکر دستور می دهند موقع رسیدن به حد خاصی موقعیت از دست رفته را ببندد.
هدف از این کار جلوگیری از زیان بیش از پیش است، زیرا بازار با نظرات ما بالا و پایین نمی شود و ما برای تصمیم های اشتباه خود باید دارای برنامه باشیم. اگرچه تماشای بسته شدن موقعیت در زیان ناخوشایند است، اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین و جبران ناپذیر الزامی است. امیدوارم متوجه شده باشید که امکان آسیب دیدن بیش از آنچه فکر می کنید در این بازار وجود دارد.
همچنین به یاد داشته باشید دستور توقف ضرر به همین سادگی نیست و به بررسی و تجربه کافی نیاز دارد بنابراین به هیچ یک از مطالب از یک زاویه نگاه نکنید.
مزیت لوریج در فارکس
تا به اینجا متوجه آسیب پذیری یک تریدر در استفاده از Leverage و خطرات آن شدیم. موضوع Leverage در خوب بودن یا نبودن خلاصه نمی شود یعنی چیزی به عنوان معایب یا مزایی اهرم وجود ندارد. واقعیت روش و تصمیمات فردی تریدر می باشد که نسبت به شرایط مختلف و با داشتن برنامه های دقیق، مهارت و دانش، از اهرم به عنوان یک ویژگی در جهت کسب سود استفاده می کند.
کیفیت Leverage در برآیند کاری یک معامله گر بررسی می شود.
نحوه استفاده از اهرم کیفیت آن ار مشخص می کند و به نیاز معامله گر پاسخ می دهد که همواره دو نتیجه را در بردارد:
سود و زیان بخشی از کار می باشد و هر دو حاصل تصمیات یک تریدر است، بنابراین مجموعه رفتار ما حاصل کار را مشخص می کند. مدیریت سرمایه، روانشناسی فردی و بازار، نقشه های معاملاتی و برنامه های بررسی ریسک همه از مواردی هستند که در برآیند کار ما تاثیر می گذارند. در ویووها تمام این موضاعات را به صورت حرفه ای بررسی می کنیم.
اهرم مبتنی بر مارجین و اهرم واقعی
اگر شرط مارجین برای یک جفت بیشتر از لوریج انتخابی معامله گر باشد معامله صورت نمی گیرد. اما اگر شرط مارجین کمتر از Leverage انتخابی باشد، دو مفهوم جدید با نام های اهرم واقعی و اهرم مبتنی بر مارجین داریم.
اگر Leverage انتخابی 1:50 باشد، جفت هایی که شرط مارجین آنها مساوی یا کمتر از 2% است را می توان معامله کرد اما اگر در یک جفت ارز شرط مارجین 5% بود، اهرم لازم برای این معامله 1:20 است که از اهرم انتخابی (1:50) کمتر است. 1:50 اهرم واقعی و اهرم 1:20، اهرم مبتنی بر مارجین خواهد بود.
البته این تغییرات به حساب های معاملاتی ارائه شده توسط کارگزار نیز بستگی دارد.
Leverage به صورت مستقیم نقشی در سود زیان معامله ندارد بلکه به واسطه بزرگ تر کردن حجم معامله سود و زیان را گسترده می کند.
جذابیت لوریج
افراد زیادی جذب فارکس می شوند و این امکان را لوریج برای آنها فراهم می کند. این بدان معناست که Leverage توانایی بالایی در جذب سرمایه های کوچک و خرد دارد.
توجه به این دو نکته بسیار مهم است
- 90 نسبت سود به زیان در فارکس چیست؟ درصد از افرادی که وارد بازار فارکس می شوند با تجربه تلخ از آن خارج می شوند.
- قابلیت اهرم: توانایی جذب سرمایه های کوچک است.
این دو مورد را در کنار هم قرار دهید تا متوجه خطر Leverage برای سرمایه خود شوید.
اهرم زمانی که تریدر هیچ گونه کنترلی بر روی احساسات خود ندارد همانند یک اسلحه وارد عمل می شود و کار آن را تمام میکند بدون این که متوجه حضورش شود.