انواع استراتژی

انواع استراتژی Types of Strategies
در شرایطی که شرکت بدنبال افزایش و گسترش فعالیتهای موجود باشد و در پی توسعه عملکرد خود به سمت بالا و پائین باشد از این استراتژی استفاده می کند.
استراتژی یکپارچگی عمودی به بالا یا گسترش پیشرو
مقصود از این استراتژی این است که شرکت با خریدن شرکتهای پخش یا خرده فروشیها می کوشد بر میزان کنترل خود بیفزاید. در این استراتژی شرکت می تواند با گسترش خود به جلو در چرخه تولید، خرده فروشی ها را تحت کنترل خود در بیاورد.
استراتژی یکپارچگی عمودی به پائین یا گسترش پسرو
اگر شرکتی در جهت عکس چرخه تولید و ارائه محصول به بازار اقدام کند از این استراتژی پیروی نموده است. با اجرای این استراتژی، شرکت می کوشد بر میزان مالکیت خود افزوده و شرکت عرضه کننده را تحت کنترل خود در آورد.
استراتژی افقی یا گسترش افقی
در صورتیکه یک شرکت اقدام به خرید شرکتهای رقیب نماید، از این استراتژی استفاده کرده است. از طریق این استراتژی شرکت می تواند بر میزان کنترل خود بر رقبا بیفزاید.
نوآوری
یکی از بادوامترین روشهای گسترش و توسعه، استراتژی نوآوری است. در اثر نوآوری در محصولات و ارائه محصولات جدید، استراتژی اصلاح شده، مزیتهای جدید رقابتی برای شرکت ایجاد می شود.
تنوع همگون
با اجرای این استراتژی شرکت تلاش می کند، محصولات جدید و مرتبط با محصولات قبلی را بر مجموعه خود بیفزاید. (در محیط جغرافیایی خاص)
تنوع افقی
در تنوع افقی، شرکت اقدام به افزودن محصولاتی جدید و مرتبط با محصولات قبلی به مجموعه خود می نماید. (در محیط جغرافیایی مختلف)
تنوع ناهمگون
در این استراتژی، شرکت محصولات جدید ولی بی ربط نسبت به محصولات خود به بازار عرضه می نماید.
استراتژی های کاهش یا تدافعی
اگر بنا به هر دلیلی، شرکت در صدد کاهش حجم فعالیتهای خود باشد، از این استراتژیها استفاده می کند. دلایل استفاده از این استراتژی متفاوت است.
مشارکت یا همکاری مشترک
در مشارکت، هدف بهره گیری از هم افزایی ناشی از بهم پیوستن چند شرکت جهت ارائه محصولات خود بصورت مشترک می باشد. در اثر این همکاری رقابت کاهش یافته و میزان ریسک نیز کمتر خواهد بود.
واگذاری یا حذف محدود
در این استراتژی، شرکت اقدام به فروش تعدادی از واحدهای خود می نماید تا برای سرمایه گذاریهای بعدی، تأمین مالی نماید. شرکت با فروش واحدهایی که دیگر سودآور نیستند، خود را از مسئله تأمین منابع برای آنها آزاد می کند.
حذف کامل یا انحلال
با اجرای این استراتژی شرکت اقدام به فروش یا حذف کامل محصول یا خط تولید می نماید و تمام دارایی ها را بفروش می رساند. انحلال در واقع پذیرش شکست است و از نظر استراتژیک یک مشکل بحساب می آید.
استراتژی کاهش یا عقب گرد
در این حالت شرکت، موقتاً یا بطور دائم اقدام به کاهش عملیات یا فعالیتهای تولیدی خود نموده و به این طریق، منابع مورد نیاز سایر بخشهایی را که موفقتر بوده اند را تأمین می نماید.
استراتژی ثبات یا تمرکز
این استراتژی ها به معنی حفظ وضع موجود است و در شرایطی اجرا می شود که اولاً شرکت وضعیت مناسبی داشته و تهدید خاصی متوجه آن نمی باشد و ثانیاً امکانات و منابع لازم جهت توسعه سازمان موجود نمی باشد.
توسعه بازار
در صورتی که محصولات در بازار با موفقیت روبرو شوند، می توان با اضافه کردن محدوده های جغرافیایی دیگر یا ورود به سایر قسمتهای بازار، میزان فروش را بالا برد.
رسوخ در بازار یا تعمیق بازار
زمانی که یک شرکت بعلت ضعف سیستم توزیع یا ارائه خدمات دیگر، نتواند کل بازار موجود را تحت پوشش خود قرار دهدف از این استراتژی استفاده می کند. با استفاده از این استراتژی، شرکتها می کوشند از مجرای تلاشهای بازاریابی، سهم بازار محصولات فعلی خود را افزایش دهند.
توسعه محصول
توسعه محصول یعنی هر گونه تغییر یا بهبود در محصول. شرکت از طریق بهبود یا تغییر محصولات فعلی خود تلاش می کند بر میزان فروش خود بیفزاید.
بازنگری
در صورتیکه از استراتژی ثبات پیروی شود، بدنبال آن و بمنظورتقویت مواضع موجود از این استراتژی استفاده می گردد.
حفظ وضع موجود
هنگامی که نیاز چندانی انواع استراتژی به تغییرات در شرکت نباشد،اصطلاحاً از این استراتژی استفاده می گردد.
انواع استراتژی عمومی یا ژنریک مایکل پورتر
استراتژی های رهبری هزینه
هدف از این استراتژی، کسب برتری در رقابت از طریق تولید محصول با کمترین هزینه ممکن، نسبت به رقبا می باشد.هدف اصلی از اجرای استراتژیهای یکپارچگی عمودی و افقی این است که بتوان از نظر رهبری در هزینه ها به منافع و مزایایی دست یافت. بسیاری از عوامل هزینه، بر جذابیتهای نسبی استراتژیهای عمومی اثر می گذاردکه عبارتند از: درصد ظرفیت مورد استفاده، صرفه جویی در مقیاس، منحنی های یادگیری
استراتژی های تمایز
دومین استراتژی پیشنهادی پورتر، ارائه محصول ویژه است. یعنی کسب انواع استراتژی برتری رقابتی از طریق تولید محصولی که از دیدگاه مشتریان، در مقایسه با محصولات مشابه، منحصر بفرد باشد.
استراتژی های تمرکز
آخرین استراتژی پیشنهادی پورتر، تمرکز در بخش معینی از بازار برای محدود نمودن دامنه فعالیت می باشد. با محدود شدن دامنه فعالیت، امکان متمرکز کردن منابع میسر شده ویک برتری رقابتی نسبت به رقبا ایجاد می گردد.
سطوح مختلف استراتژی در مدیریت و شیوه به کارگیری آنها
پت اوردنز مدیر بازاریابی سازمان Cascade Strategy است. این سازمان در حوزه تولید نرمافزارهای مدیریتی برای شرکتها فعالیت میکند.
استراتژی هم مانند هر موضوع دیگری در شکلها و اندازههای مختلف وجود دارد. استراتژی یک شرکت چندملیتی با استراتژی یک استارتاپ تفاوت دارد، اما اصول اساسی آن ثابت است. برای فعالیت استراتژیک نیازی نیست که منتظر بمانیم تا کسبوکارمان به اندازه مشخصی از رشد برسد، بلکه باید از موقعیت خود به عنوان یک کسبوکار آگاهی پیدا کرده و بتوانیم از سطوح مختلف استراتژی در مدیریت استفاده کنیم. استفاده از این سطوح به ما کمک میکند تا بهترین و متناسبترین استراتژی را برای کسبوکارمان انتخاب کنیم. در ادامه همراه باشید تا درباره سطوح مختلف استراتژی در مدیریت و شیوه به کارگیری آنها در کسبوکار به شما بیشتر بگوییم.
سطوح مختلف استراتژی در مدیریت
- سطح شرکتی
- سطح کسبوکار
- سطح وظیفهای
استراتژی سطح شرکتی
استراتژیهای شرکتی بالاترین سطح استراتژی یک سازمان به شمار میروند. استراتژی شرکتی مسیر کلی حرکت سازمان و برنامههای سطح بالای آن را تعریف میکند. این برنامهها معمولا توسط یک گروه استراتژی منتخب که از مدیرعامل و مدیران رده بالا تشکیل شده ایجاد میشوند. تصمیمگیریها به عهده این گروه است، چرا که اعضای آن درک عمیقی از شرکت داشته و دانش استراتژیک مورد نیاز برای هدایت سازمان در مسیر درست را در اختیار دارند. استراتژی شرکتی از نظر ماهیت گستردهتر از سطوح استراتژی دیگر است. استراتژیهای این سطح مفهومیتر و پیشرفتهتر از استراتژیهای کسبوکار یا وظیفهای هستند و معمولا مدت سه تا پنج سال را پوشش میدهند.
برنامه استراتژیک شرکتی اغلب موارد زیر را در بر میگیرد:
- هدف کلی برای سازمان
- ارزشهای سازمان
- حوزههای تمرکز
- اهداف استراتژیک
- شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs)
چرا باید استراتژی شرکتی داشته باشیم؟
برنامه استراتژیک شرکتی تعیین میکند سازمان در چه بازارهایی به رقابت بپردازد که به ایجاد استراتژیهای کسبوکار و وظیفهای کمک میکند. این استراتژیها به نوبه خود در تصمیمگیریهای کارکنان در تمامی سطوح تاثیر میگذارند. بنابراین هر تصمیم یا فعالیتی که در سازمان انجام میشود باید به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با اهداف شرکتی موجود در استراتژی همراستا باشد. اگر هنوز اهمیت استراتژی شرکتی برایتان مشخص نشده است باید بدانید که هر سازمانی به استراتژی شرکتی نیاز دارد. همه سازمانها، چه کوچک و چه بزرگ، باید اهداف خود و مسیر دستیابی به آنها را تعریف کنند.
استراتژی سطح کسبوکار
استراتژی سطح کسبوکار دومین ردیف از سلسله مراتب استراتژیها را به خود اختصاص میدهد. این سطح استراتژی که پایینتر از استراتژی شرکتی قرار میگیرد، ابزاری است برای دستیابی به اهداف یک واحد خاص از سازمان. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که به کارگیری این سطح از استراتژی فقط برای سازمانهایی مفید است که چندین واحد کسبوکار دارند. چنین سازمانی ممکن است محصولات یا خدماتی را در صنایع مختلف ارائه کند. برای مثال یک بانک بزرگ بهترین نمونه از سازمانی است که خدمات مختلفی را در صنایع مختلف ارائه میکند و واحدهای کسبوکار مختلفی دارد که به بانکداری شرکتی، مدیریت ثروت، مدیریت ریسک، تامین سرمایه و موارد دیگر میپردازند. هر کدام از این واحدهای کسبوکار اهداف متفاوتی دارند و استراتژی کسبوکار مخصوص خود را برای رسیدن به این اهداف در پیش میگیرند.
چه کسی مسئول ایجاد استراتژیهای سطح کسبوکار است؟
استراتژیهای این سطح باید توسط مدیران واحدهای کسبوکار و مدیران میانی هر واحد ایجاد شود. کمک گرفتن از مدیران مختلف هر واحد برای تعیین استراتژی اهمیت دارد چرا که:
- مشارکت را افزایش میدهد: مدیرانی که به ایجاد استراتژی کمک کرده احساس میکنند در فرایند تصمیمگیری مشارکت داشتهاند، بنابراین راحتتر استراتژی را میپذیرند و برای اجرای آن تلاش میکنند.
- احساس سهیم بودن را افزایش میدهد: کارکنانی که فرصت کمک کردن در ایجاد استراتژی به آنها داده شده، احساس سهیم بودن میکنند.
اگر سازمان شما فقط یک واحد کسبوکار دارد نیازی نیست که نگران این سطح استراتژی باشید و میتوانید مستقیم به سطح استراتژی وظیفهای مراجعه کنید. ما در شرکت خود فقط یک واحد کسبوکار داریم در نتیجه فاقد استراتژی سطح کسبوکار هستیم. اما اگر قرار باشد واحد دیگری را برای طراحی یک نرمافزار پرداخت ایجاد کنیم، باید استراتژی سطح کسبوکار داشته باشیم تا هر دو واحد در کنار هم رشد کنند.
سطح استراتژی وظیفهای
این سطح، سطح عملیاتی سازمان است. در سطح وظیفهای تصمیمگیریهایی که توسط کارکنان انجام میشود اغلب تصمیمهای فنی محسوب میشوند و به این موضوع میپردازند که وظایف مختلف چگونه بر سطوح مختلف استراتژی در مدیریت سازمان تاثیر میگذارد. این وظایف عبارتند از بازاریابی، امور مالی، تولید، منابع انسانی و موارد دیگر. استراتژی وظیفهای با برنامه محدودکنندهای سروکار دارد که اهداف هر وظیفه را مشخص میکند.
به عبارت سادهتر استراتژی است که وظایف روزانه کارکنان را مشخص میکند و سازمان را در مسیر درست پیش میبرد. شاید بتوان گفت که سطح استراتژی وظیفهای مهمترین سطح استراتژی در مدیریت است، چرا که بدون استراتژیهای وظیفهای، سازمان شما به سرعت کشش خود را از دست میدهد و «زمینگیر» میشود در حالی که رقبا از شما پیشی میگیرند.
اگر سازمان بزرگی دارید در این سطح میتوانید به این موضوع فکر کنید که با در نظر گرفتن استراتژی شرکتی، دپارتمانهای مختلف چطور با یکدیگر همکاری کرده و به رشد سازمان کمک میکنند. استراتژیهای بازاریابی، مالی، فناوری اطلاعات، عملیات و سایر دپارتمانها همگی اهداف و مسئولیتهایی دارند و استراتژی سطح وظیفهای کمک میکند این اهداف با استراتژی شرکتی همراستا باشند که خود احتمال موفقیت را افزایش میدهد.
اگر سازمان کوچکی داشته باشیم چطور؟
در این حالت هم داشتن استراتژی وظیفهای حائز اهمیت است (حتی بیشتر از قبل). اگر سازمان شما از یک یا دو نفر تشکیل شده باشد وظایف زیادی به دوش شما خواهد بود، یا ممکن است انواع استراتژی وظایف مختلف را به شکل دقیقی تعریف نکرده باشید. ممکن است «تیم بازاریابی» نداشته باشید، اما به هر حال وظایف بازاریابی باید انجام شود. ممکن است «تیم مالی» نداشته باشید، اما سازمان شما هزینههایی دارد که باید به آنها رسیدگی شود.
برای مثال، سازمان ما سازمان بزرگی نیست اما برای هر یک از وظایف برنامهریزی استراتژیکی را ایجاد کردهایم که با برنامه شرکتی ما همراستا است؛ به این ترتیب اطمینان حاصل میکنیم همه چیز در مسیر درست پیش میرود.
موفقیتهای بزرگ با برداشتن گامهای کوچک آغاز میشود. ایجاد سطوح استراتژی وظیفهای باعث میشود سازمان شما در مسیر درست گام بردارد. همانطور که قبلا گفتیم نکته کلیدی ماجرا این است که این استراتژیها برای همه سازمانها (فارغ از میزان پیشرفت) ضروری است.
کلام آخر
مطمئنا داشتن یک استراتژی خوب، دستیابی به موفقیت را تضمین نمیکند اما برای رسیدن به موفقیت باید کار خود را از ایجاد استراتژی شروع کنیم. درک سطوح مختلف استراتژی در انواع استراتژی مدیریت برای ایجاد استراتژی مناسب امری ضروری است.
انواع استراتژی محتوا
در عصر حاضر تولید محتوا اهمیت بسیار زیادی دارد. در سالهای اخیر میزان استفاده از محتواهای مختلف مخصوصاً محتواهای دیجیتال به شدت افزایش پیدا کرده و همین موضوع نشان میدهد که شرکتها و برندهای مختلف به چه میزان بر روی این مسئله و دیجیتال مارکتینگ تمرکز کردهاند. هر برندی هم که نخواهد به تولید محتوای مناسب بپردازد، در ذهن کسی ثبت نمیشود و مورد استقبال قرار نمیگیرد؛ بنابراین باید از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ برای توسعه کسب و کار خود استفاده کرد. محتوا، به آن چیزی گفته میشود که شما برای معرفی خدمات، محصولات و… ایجاد میکنید و توسط مشتریان مورد استفاده قرار میگیرد. محتواها میتوانند به صورت متن، عکس، ویدیو، پادکست و… عرضه شوند. موضوعات مختلفی در تولید محتوا حائز اهمیت است و یکی از مهم ترین آنها این است که چه نوع محتوایی، با چه رویکردی، در چه زمانی و تا چه مدتی برای برند مدنظر مورد استفاده قرار گیرد. این موضوعات مجموعاً زیر شاخه انواع استراتژی محتوا قرار میگیرند.
استراتژی محتوا چیست؟
استراتژی محتوا تعاریف گوناگون و متعددی دارد. این واژه، همواره با بازاریابی محتوا همراه بوده و در یک قالب تعریف شده است. ما سعی میکنیم تعریف ساده و در عین حال کاملی از آن را در اختیار شما قرار دهیم. به طور خلاصه، میتوان گفت که استراتژی محتوا برنامهریزی و دفترچه راهنمایی است برای آنکه برند موردنظر را به جایگاهی که میخواهد، برسانیم. برای مثال، شما تهران هستید و میخواهید به چالوس بروید. برای رفتن به چالوس باید موارد مختلفی را در نظر بگیرید. در ابتدا باید موقعیت کنونی خود را بشناسید، یعنی متوجه شوید در کجای تهران هستید، میزان ترافیک تا خارج از شهر چقدر است و… ؛ سپس باید موقعیت چالوس را در نظر بگیرید که دقیقا کجا واقع شده، شرایط آب و هوا چگونه است، مناطق گردشگری آن در چه وضعی است و چرا باید به آن سفر کنیم. با شناخت نقاط A و B که مبدأ و مقصد ما را تشکیل میدهند، باید به برنامهریزی و تعیین استراتژی بپردازیم. اینکه با چه وسیلهای و کی حرکت کنیم که با ترافیک مواجه نشویم، پمپ بنزین در طول مسیر کجاست، از کدام جاده حرکت کنیم، کجا وعده غذایی بخوریم و استراحت کنیم و… جزء استراتژی محسوب میشوند. در غیر این صورت، امکان دارد ما به اندازه کافی از سفر خود لذت نبریم و حتی نرسیده به چالوس بیخیال شده و برگردیم. استراتژی محتوا نقش رساندن یک برند از نقطه A به B را دارد. این استراتژی باید به گونهای تعیین شود که برند موردنظر در بهترین شرایط ممکن به نقطه موردنظر برسد. مسائل مختلفی در استراتژی محتوا اهمیت دارند که باید آنها و انواع استراتژی سئو و تولید محتوا را بشناسیم.
تعریف استراتژی محتوا از نگاه کارشناسان
کارشناسان مختلف در سرتاسر جهان تعاریف مختلفی را بیان کردهاند که هر کدام از جهتی میتواند کاملاً درست باشد. نظرات کارشناسانی همچون بلومشتاین، بیلی، مایکل برنر و کریستینا هالورسن در تعریف استراتژی محتوا کاملاً مؤثر بوده است. دقیقترین تعریف را میتوان از آن کریستینا هالورسن (Kristina Halvorson) دانست. هالورسن جملات مختلفی درباره استراتژی محتوا بیان میکند و نظرات مشخصی دارد که همگی آنها را میتوان در قالب یک تعریف مشخص محدود کرد. وی بیان میدارد: استراتژی محتوا به معنای برنامه ریزی برای تولید، تحویل، مدیریت محتوای مفید و کاربردی است. موارد و نکات مختلفی در تعریف هالورسن وجود دارد که در به وجود آمدن انواع استراتژی سئو و تولید محتوا تأثیرگذار است. مفید و کاربردی بودن محتوا نکته بسیار مهمی است که باید در تولید هرگونه محتوایی رعایت شود. همچنین، تعریف هالورسن بیان میدارد که برای تولید انواع استراتژی محتوا باید از قبل برنامهریزی انجام شده باشد. همچنین، او، بر تحویل یا رسیدن انواع محتوا به دست مشتری تأکید دارد.
انواع استراتژی محتوا
انواع استراتژی محتوا طبق نیازهای کارفرما باید مورد استفاده قرار گرفته و تولید شود. هر برندی شرایط خاص و متفاوت خود را دارد که باید بر طبق آن استراتژی موردنظر انتخاب گردد. انتخاب مناسب از میان انواع استراتژی سئو و تولید محتوا میتواند به موفقیت یک برند در عرصه شناختهشدن در بازار مربوط به خود و سودآوری منجر شود؛ بنابراین، حتماً باید انواع استراتژی محتوا را شناخت و بررسی کرد.
مقاله سفید
تا به حال اتفاق افتاده برای دریافت اطلاعات لازم به یک سایت بروید و برای دانلود یک مقاله که به درد شما میخورد ثبتنام و مقاله را دانلود کنید؟ این مقالهها، همان مقالههای سفید هستند که از انواع استراتژی سئو و تولید محتوا به حساب میآیند. مقاله سفید گزارشی جامع و کامل در موضوعی خاص است که به نتیجه و جمعبندی منجر میشود. مقالههای سفید با e-book و پستهای بلاگ متفاوت هستند. این تفاوت از نظر ظاهر و محتوا است. مقالههای سفید چارچوب و اصول و قواعد خاص خود را دارند که باید در آنها رعایت شود تا یک مقاله سفید مناسب و مفید داشت. معمولاً 80 درصد مطالب موجود در مقالات سفید، باید جنبه آموزشی داشته باشد و نهایتاً 20 درصد آن میتواند شامل تبلیغات گردد. افراد انواع استراتژی باید با مراجعه به مقالههای سفید بتوانند مطالب مورد نیاز خود را دریافت کنند. مقالات سفید به صورت بهینه باید بین 3 تا 14 صفحه باشند؛ اما بیشتر از این هم در صورت نیاز میتواند تولید شود. علاوه بر این مقالات سفید عنوان، فهرست، خلاصه، مقدمه، سؤالات مطرحشده، متن اصلی و جمعبندی دارند.
پادکست (Podcast)
پادکستها محتوای صوتی هستند و از انواع استراتژی محتوا محسوب میشوند. پادکست میتواند به یک برند یا یک کسب و کار هویت ببخشد و علاقهمندان خاصی را به سمت خود جلب کند. پادکستها در سالهای گذشته، رشد زیادی داشتهاند؛ اما هنوز اشباع نشدهاند و میتوان با داشتن یک پادکست خوب تفاوتی میان خود و رقبا ایجاد نمود. پادکستها معمولاً شامل محتوای صوتی هستند که در آن یک یا چند نفر حول موضوع خاصی صحبت میکنند. پادکست از مفیدترین انواع استراتژی سئو و تولید محتوا به حساب میآید و روز به روز گستردهتر میشود. استفاده از این استراتژی محتوا مزایای زیادی دارد که از جملهی آن، میتوان به تولید آسان و کمهزینه، ساده و قابل دسترس بودن برای مخاطبان، ایجاد هویت برای کسب و کار و تنوع در استراتژی تولید محتوا اشاره کرد.
ایمیل مارکتینگ (Email Marketing)
ایمیل مارکتینگ در یک دهه گذشته جزء بهترین راههای افزایش مخاطب برای کسبوکارهای مختلف بوده است و همچنان میتوان از آن به عنوان یکی از انواع استراتژی محتوا استفاده کرد. این اتفاق به شرطی رخ خواهد داد که موارد مختلفی را در آن رعایت کنید. اول از همه محتوای ایمیل خود را مناسب با مخاطبان خود قرار داده و چیزی که آنها را بیشتر جذب میکند برای آنها ارسال کنید و توجه داشته باشید که برای مخاطبان مفید باشد. در ایمیل خود پس از فرستادن چیزی که مخاطب دوست دارد باز کند، لینک وب سایت خود را به وسیله دکمه CTA (Call-to-Action) قرار دهید. مخاطبان دوست دارند که به آنها اهمیت داده شود و از ایمیلهای یکسانی که برای تعداد زیادی از افراد فرستاده میشود، خوششان نخواهد آمد؛ بنابراین سعی کنید ایمیل خود را به گونهای ارسال کنید که افراد بدانند شما برای آنها اهمیت قائل هستید.
وبینار (Webinar)
وبینار جلسات یا سمینارهایی است که به صورت آنلاین هم برگزار میشود. در این گونه از انواع استراتژی محتوا، مخاطب به صورت مستقیم با شما در ارتباط است و از مطالبی که شما در اختیار او میگذارید، استفاده میکند؛ بنابراین، وبینار میتواند یکی از استراتژیهای ارزشمند در زمینه تولید محتوا باشد. به چند نکته در ایجاد وبینارها باید توجه ویژه داشت. یکی اینکه مطالب بیانشده در این وبینارها، باید کاملاً مفید و کاربردی باشد و به گونهای جذاب مطرح گردد تا بیننده را به خود جلب کند. وبینارها را میتوان به صورت رایگان و تنها با دریافت اطلاعات حساب کاربری افرادی که ثبتنام کردهاند، برگزار کرد. این باعث میشود تا مخاطبان اعتماد بیشتری به محتوای بیانشده توسط شما داشته باشند. یکی از نکات مهم در برگزاری وبینارها بررسی بازخوردها و نظرات مخاطبان است. قبل از برگزاری وبینار از آنها نظرسنجی کنید تا ببینید در چه زمینهای تمایل بیشتری به برگزاری وبینار دارند. در حین وبینار از آنها سوال کنید تا با موضوع درگیر شوند و ارتباط برقرار کنند و پس از وبینار نیز نظرات آنها را در مورد کیفیت وبینار جویا شوید تا بتوانید کیفیت خود را روزبهروز افزایش دهید.
مطالعه موردی (Case Study)
مطالعه موردی از انواع استراتژی سئو و تولید محتوا است که میتواند موجب تفاوت شما با سایرین شود. مطالعات موردی، داستان موفقیت شما در حل مشکلات مشتریان است. این محتواها بهتر است به صورت داستان بیان شوند و در قالب آنها از صحبتهای مشتریان واقعی استفاده شود تا تأثیر بیشتری بر مخاطبان بگذارد. به یاد داشته باشید تا تمام روند ایجاد مشکل، مراجعه به شما و حل آن را شرح دهید. پرداختن تنها به حل مشکل، باعث کلافگی مخاطب خواهد شد. در هنگام تولید این گونه از محتوا از تکنیکهای داستاننویسی استفاده کنید.
این مطلب چقدر برایتان مفید بود؟
برای امتیاز دادن بر روی ستاره ها کلیک کنید!
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آراء 0
تاکنون هیچ ستاره ای نداده اید! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهد.
گروه مشاوران سپهبد
در سطوح سازمان ی مختلف یک کسب و کار مدیریت استراتژیک اجرا میشود. بعضی دانشمندان این سطوح مختلف را به سه قسمت تفکیک می کنند.
استراتژی شرکت
استراتژی کسبوکار
استراتژی وظیفه ای
استراتژی شرکت
استراتژی شرکت تعیین می کند که موسسه تجاری در کدام حیطه کاری قرار دارد و یا ضرورت دارد قرار بگیرد و چطور بین آن و جامعه ارتباط برقرار می شود . برای کسبوکارها چه در یک شاخه کاری و چه در شاخه های کاری مختلف فعالیت کنند استراتژی شرکت تعیین می شود. تعیین روابط بین کسب و انواع استراتژی کارهایی که در شاخه های کاری مختلف فعالیت می کنند و به صورت کسبوکار های مستقل مختلف سازماندهی شده اند با استراتژی شرکت تأمین خواهد شد.
استراتژی کسبوکار
استراتژی کسبوکار تعیین می کند که واحدی که سازمانی مستقل دارد چه چیزهایی را باید برای رسیدن به اهداف انجام دهد. در این استراتژیها اینکه کسبوکار چطور باید رقابت بکند و مزیت های رقابتی چه چیزهایی است تعیین می شود.
استراتژی وظیفه ای
به منظور پشتیبانی استراتژی شرکت کسبوکار تعیین می گردد. به استراتژیها در حیطه هایی از قبیل تولید، بازاریابی، مالی، بالندگی منابع انسانی و غیره که مدیریت تثبیت می کند استراتژی وظیفه ای گفته می شود.
کتاب مدیریت استراتژیک سازمانها نوشته دکتر سید محمد نوع پسند اصیل
انواع استراتژیها در بازار سرمایه برای کسب سود کدام است؟/موفقیت بلندمدت در بازار، بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود
شیرمحمدپورکارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که افراد در بازار سرمایه بیشتر به چه نحوی اقدام به خرید و فروش میکنند؟ تشریح کرد: مهمترین مسئله برای یک معاملهگر، تعیین استراتژی در بورس است. موفقیت بلندمدت در بازار، بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود. سرمایه گذار با توجه به موقعیت سیاسی و اقتصادی کشور و چشم انداز اتفاقات جهانی میتواند به انتخاب استراتژی که سود بیشتری برای وی ایجاد میکند، بپردازد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد عبدالله شیرمحمدپور گرجانی کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با خبرنگاربورس گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان،در پاسخ به این پرسش که، استراتژیهای سرمایه گذاری در بورس به لحاظ کوتاه مدت و بلند مدت به چند دسته تقسیم میشود؟،گفت: استراتژی سرمایه گذاری، مجموعهای از روشهاست که سرمایه گذار را در انتخاب سبد سرمایه گذاری در افقهای دور و نزدیک، رهنمون میکند. سرمایهگذار متناسب با پذیرش ریسک بازدهی مناسبی را انتظار دارد، اکثر سرمایهگذاران ریسک گریز هستند، بنابراین تابع هدف سرمایه گذار بیشینه کردن بازده و کمینه کردن ریسک خواهد بود
وی در ادامه بیان کرد: سرمایه گذاری به دو بخش اصلی بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم میشود. سرمایهگذاریهای بلندمدت معمولا تورم را پوشش میدهند. چنین سرمایهگذاریهایی از داراییهای سرمایه گذار در برابر تورم محافظت میکند و موجب حفظ قدرت خرید میشود.
کارشناس بازار سرمایه در خصوص انواع استراتژیهای بلند مدت اظهار کرد: استراتژی سرمایه گذاری رشدی، در این حالت سهام شرکتهایی خریداری میشود، که انتظار میرود در آینده رشد خوبی داشته باشند و در مقایسه با صنعت و همینطور بازار از نرخ میانگین بالاتری برخوردار باشند. در سرمایه گذاری رشدی، پنج عامل را باید در ارزیابی در نظر گرفت، تاریخچه قوی که نشاندهنده رشد درآمد است، روند رو به رشد قدرتمند در میزان درآمد، حاشیه سود قدرتمند، بازده سرمایه و مشاهده عملکرد مناسب سهام در گذشته را نشان میدهد.
این کارشناس بازار سرمایه گفت:یکی دیگر از انواع استراتژیهای بلند مدت، استراتژی سرمایه گذاری بر اساس سود تقسیمی است، این استراتژی شامل سرمایه گذاری در سهام یک شرکت بر اساس سود سهام تقسیمی پیش بینی شده در آینده است. شرکتهایی که سود ثابت و قابل پیش بینی پرداخت میکنند، قیمت سهامشان تغییر کمتری دارد، شرکتهای معتبر که سود سهام پرداخت میکنند، تلاش میکنند تا سالانه سود سهام پرداختی خود را افزایش دهند.
وی در ادامه بیان کرد: سرمایه گذاری خلاف گرا، یکی دیگر از استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت است، این استراتژی، شامل انتخاب شرکتهای خوب هنگام، ارزان بودن بازار و خرید مقدار زیادی از سهام آن شرکت برای کسب سود بلند مدت است. هنگام رکود اقتصادی، فرصتهای خوبی برای خرید سهام خوب با قیمتی معقول وجود دارد؛ در این روش، شرکت مناسب، شرکتی است که مزیت رقابتی پایدار دارد؛ یعنی جایگاه بازار یا برندی دارد که رقبا به آسانی نمیتوانند به آن دست یابند یا اینکه منبع کمیابی را در اختیار دارند. از دیگر استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت سرمایه گذاری کوتاه مدت است، این سرمایه گذاری برای کسب سود از یک بازار یا سهم در حد چند درصد است، این سرمایه گذاری نیاز به تخصص بالا در تحلیل تکنیکال دارد و باید نقاط ورود و خروج و مخصوصا حد ضرر کاملا مشخص باشد. از معروفترین استراتژیهای کوتاه مدت، میتوان به معامله بر اساس مومنتوم (Momentum trading)، معامله در دامنه (Range trading) و معاملات در خلاف جهت بازار (Reversal trading) اشاره نمود. یکی از معایب سرمایه گذاری با افق کوتاهمدت میتوان به هزینه کارمزد بالا اشاره کرد.
شیرمحمد پور گرجانی در خصوص طبقه بندی این استراتژیها بر اساس ریسک سرمایه گذاری گفت: ریسک را میتوان ترکیبی از احتمال وقوع یک واقعه و عواقب آن در صورت وقوع آن تعریف کرد. با توجه به نوسانات قیمتی در کوتاه مدت، ریسک سرمایه گذاری در استراتژیهای کوتاه مدت بیشتر از استراتژیهای بلند مدت خواهد بود، از طرفی در سرمایه گذاری بلند مدت نیز ریسکهایی وجود دارد که سرمایهگذار میبایست در سرمایه گذاری لحاظ کند.
وی در ادامه بیان کرد: در سرمایهگذاری بلندمدت و با استراتژی سهام رشدی، باید توجه داشت که این روش به شدت متاثر از چرخههای اقتصادی خواهد بود؛ بنابراین سرمایه گذار میتواند متناسب با رونق و رکود اقتصادی اقدام نماید. در روش استراتژی سرمایه گذاری بر اساس سود تقسیمی نیز با توجه به این که در این استراتژی، معمولا عمر شرکت و صنعت بالا میباشد، سرمایهگذار باید احتمال افول صنعت را به درستی برآورد کند.
کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که افراد در بازار سرمایه بیشتر به چه نحوی اقدام به خرید و فروش میکنند؟ تشریح کرد: مهمترین مسئله برای یک معاملهگر، تعیین استراتژی در بورس است. موفقیت بلندمدت در بازار، بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود. سرمایه گذار با توجه به موقعیت سیاسی و اقتصادی کشور و چشم انداز اتفاقات جهانی میتواند به انتخاب استراتژی که سود بیشتری برای وی ایجاد میکند، بپردازد.
وی در ادامه اظهار کرد: تحلیل بنیادی، روشی برای تحلیل کردن سهام یا اوراق بهادار به واسطه محاسبه ارزش ذاتی آن است. این تحلیل، بامطالعه تمامی موارد تأثیرگذار بر ارزش، نظیر وضعیت مالی و مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی کلان انجام میشود. تحلیل بنیادی در واقع صرف زمان و مطالعه اعداد ترازنامه یک شرکت، وضعیت جریان نقدی، وضعیت درآمد و نحوه کنار هم قرار گرفتن آن هاست. اما فراتر از اعداد، یک تحلیلگر بنیادی اهمیت ویژهای به جنبههای نامشهود مانند کیفیت مدیریت و سهم بازار میدهد. تحلیل بنیادی روش پایهای برای برآورد ارزش یک شرکت هست و در واقع انواع استراتژی مبنایی برای سنجش گران بود یا ارزان بودن یک سهم خواهد بود.
شیرمحمد پور گرجانی در ادامه در خصوص یکی دیگر از روشهایی که افراد اقدام به خربد و فروش میکنند، گفت: تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف مانند، روند حرکتی قیمت سهم، اندیکاتورها، کندل شناسی، فیبوناچی و امواج الیوت به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف میپردازد. در تحلیل تکنیکال با مطالعه قیمتها و حجم مبادلات سهم در گذشته، حرکتهای آینده قیمت سهام پیش بینی میشود.
وی گفت:با بررسی رفتار قیمت و تشخیص حمایتها و مقاومتها و الگوهایی که وجود دارند و ترکیب آنها با همدیگر، باعث میشود شناخت سرمایه گذاران نسبت به ساختار بازار و چگونگی معاملات در قیمتهای مختلف بیشتر شود. این روش تحلیل در بازههای زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله گران روزانه چه معامله گران چند روزه و کوتاه مدت و چه خریداران میان مدت و چه افرادی که در بازههای زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش میباشند، میتوانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند.
وی در ادامه در بیان کرد: تابلوخوانی یکی از روشهایی که افراد اقدام به خرید و فروش سهام میکنند، است، یعنی اینکه شما به عنوان یک فعال بازار سهام، از طریق بررسی تابلو یک نماد در بورس، تا حدی پی به معاملات سهامداران حقیقی و حقوقی برده و روندها و سوی معاملات و تغییر در سهامدار عمده را در کنار حجم معاملات، شناسایی و تحلیل کنید. تابلوخوانی، ابزار خلاق و نوآورانه برای تحلیل بنیادی یا تکنیکالی نیست و بیشتر جنبه روانشناسی بورس را در بر میگیرد.
وی افزود: چنانچه استراتژی سرمایه گذاران گرفتن نوسانات کوتاه مدت در بازار است، روش تابلو خوانی در کنار تکنیکال بیشتر مورد استفاده آنها است. در حال حاضر با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن فاکتورهای مهم سیاسی پیش رو و وجود ریسک سرمایه گذاری انواع استراتژی زیاد بعد از افت چشمگیر شاخص، سرمایه گذاران ترجیح میدهند سود کمتر در مدت زمان کمتری کسب کنند که بیشتر از روش تابلو خوانی و تکنیکال جهت کسب سود بهره میبرند.
کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که، در حال حاضر بهترین استراتژی برای مردم با توجه به شرایط نوسانی بازار چیست؟ تشریح کرد: با توجه به این که بازار سرمایه با ریسک و نوسان همراه است، لازم است نکات ذیل در نظر گرفته شود، با عنایت به نکات پیشگفته سرمایهگذار باید نگاه بلند مدت به بازار داشته باشد، با نگاهی به دادههای تاریخی در بازارهای کشور (ارز، طلا و مسکن) بازار سرمایه در بلند مدت بالاترین بازدهی را داشته و در آینده نیز بالاترین بازدهی را خواهد داشت، دلیل این امر نیز ارزش افزودهای است که توسط شرکتها در طول زمان خلق و انباشته میشود.
شیرمحمد پور گرجانی به بهترین استراتژیها در مقابل نوسان بازار اشاره کرد و گفت: عدم تاثیر پذیری از هیجانات در خرید و فروش سهام، انتخاب صنایع برتر به لحاظ ارزندگی، از جمله صنایع فلزات و پتروشیمی با افق سرمایهگذاری بلند مدت، استفاده از مشاوره افراد متخصص و متعهد در بازار سرمایه، تشکیل سبد سرمایه گذاری و پرهیز از تک سهم شدن.
وی افزود: برای مدیریت ریسک، ترکیبی از سهام بنیادی و تکنیکی انتخاب گردد، از پس انداز مازاد بر نیاز خود جهت سرمایه گذاری در بازار سرمایه استفاده شود. همچنین پیشنهاد میگردد از صندوقهای سرمایهگذاری در سهام به جای سرمایهگذاری مستقیم استفاده گردد، برای استراتژیهای بلندمدت، فضای سیاسی کشور و جهان نیز در نظر گرفته شود.