باند بولینجر در تحلیل تکنیکال چیست؟

اندیکاتور چیست؟ راهنمای کامل اندیکاتورهای ارز دیجیتال
اندیکاتورها ابزار کار سرمایه گذاران و تریدرهای ارز دیجیتال هستند. افرادی که با کسب و کار ارزهای دیجیتال آشنا هستند به خوبی میدانند که تحلیل تکنیکال تا چه اندازه اهمیت دارد. تحلیل تکنیکال در نگاه اول شاید کمی سخت به نظر برسد. اما در حقیقت هر کسی میتواند به یک تحلیلگر تکنیکال حرفهای تبدیل شود. فقط باید اصول اولیه آنالیز و استفاده از ابزارهای آن را به خوبی بیاموزید. اندیکاتورها یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که یادگیری آنها به شما کمک میکند تا به یک تریدر حرفهای تبدیل شوید. پس با نوبیتکس همراه باشید تا ببینیم اندیکاتور چیست؟ چه کاربردی دارد و چگونه میتوان از آن برای تحلیلهای خود استفاده کنیم.
سرفصلهای این آموزش
اندیکاتور مهمترین ابزار تحلیل تکنیکال و عصای دست تریدرها
برای اینکه بدانید اندیکاتور چیست و مفهوم آن را درک کنید ابتدا باید بهتر است ابتدا با انواع تحلیل ارزهای دیجیتال آشنا شویم. هر سرمایه گذار یا تریدری که در بازار سهام یا ارزهای دیجیتال فعالیت میکند، از دو نوع تحلیل برای پیش بینی آینده بهره میبرد. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال.
تحلیل فاندامنتال: در تحلیل فاندامنتال، تلاش میشود تا ارزش یک سهام را با بررسی رقبا، داراییها، اسناد، اخبار و مدارک مربوط به آن تشخیص داد.
تحلیل تکنیکال: در تحلیل تکنیکال، تریدرها سعی میکنند با بررسی قیمت و نمودارهای مرتبط با آن، روند قیمتی را تشخیص دهند و قیمت آینده یک سهام یا ارزدیجیتال را پیش بینی کنند. در مقاله تحلیل تکنیکال چیست اطلاعات بیشتری در این مورد ارائه میکنیم.
در تحلیل تکنیکال برای اینکه بتوان آنالیز دقیقتری انجام داد و از سردرگمی جلوگیری کرد از ابزارهایی به نام اندیکاتور یا شاخصها استفاده میشود. تحلیلگر تکنیکال به الگوها و نمودارها نگاه میکند سپس با به کارگیری اندیکاتورها بهترین فرصتها را برای انجام معامله پیدا میکند. بنابراین در سیگنال یابی نیز کاربردها زیادی دارند. بگذارید نگاه دقیقتر و مفهومیتری به شاخصها داشته باشیم.
اندیکاتور (indicator) چیست؟ با معنی اندیکاتور آشنا شوید
اندیکاتورها یا شاخصها اساساً نشانگرهای محاسباتی هستد که بر اساس قیمت، حجم، میزان سود و سایر پارامترهای ریاضی بازار سهام یا ارزهای دیجیتال محاسبه میشوند. بنابراین در اکثر مواقع اندیکاتورها فرمولهای ریاضی هستند. این شاخصها اطلاعات مهمی را نشان میدهند و استفاده از آنها برای صحت سنجی تحلیلها الزامی است.
مشهورترین اندیکاتورها شامل شاخص مقاومت نسبی (RSI)، باندهای بولینگر و میانگین متحرک میشوند. این شاخصها به طور گسترده در بازار سهام و ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار میگیرند. با اینکه بیشتر کاربرد آنها در تحلیل تکنیکال است، اما در تحلیل فاندامنتال نیز کاربرد دارند. برای مثال زمانی که میخواهید قیمت ریپل را تحلیل کنید، از اندیکاتور میانگین متحرک کمک میگیرید تا بفهمید قیمت در حال حاضر از میانگین ۲۰، ۵۰ یا ۱۰۰ روزه خود بالاتر یا پایینتر قرار دارد. این موضوع میتواند در تعیین روند صعودی یا نزولی قیمت به شما کمک کند.
کاربرد اندیکاتور چیست؟ اهمیت استفاده از اندیکاتور تکنیکال
اندیکاتورها یا شاخصهای تکنیکال اگرچه تضمین کننده موفقیت معامله نیستند اما به معامله گران رمز ارزها کمک میکنند تا به شکل بهتری داراییهای دیجیتال و بازار آنها را ارزیابی کنند. از اندیکاتورها میتوان برای شناسایی فرصتهای ترید کوتاه مدت یا بلند مدت استفاده کرد. پیدا کردن روندها، تشخیص وضعیت فعلی، پیش بینی وضعیت آینده و استفاده برای سنجش صحت پیش بینیها از دیگر کاربردهای اندیکاتور است.
اما مهمترین کاربرد اندیکاتورها، کمک به شناسایی سیگنالهای خرید و فروش است. همین موضوع باعث شده این شاخصها به مبنایی برای تحلیل تکنیکال تبدیل شوند. مثلاً اگر قصد خرید بیت کوین را دارید چگونه میتوانید بهترین فرصت را برای ورود به بازار انتخاب کنید؟ با استفادهاز اندیکاتور پیدا کردن یک فرصت خرید مناسب بسیار راحتتر خواهد شد. با این حال دقت کنید که این شاخصها تنها یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند و برای موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال کافی نخواهند.
چندنمونه از مهمترین اندیکاتورهای ارزهای دیجیتال
بعضی از اندیکاتورها و شاخصها به لطف پیش بینیهای دقیق و ساده بودن استفاده از آنها، جذابیت زیادی برای تریدرها و سرمایه گذاران دارند. در این جا با مهمترین و پرکابردتری اندیکاتورهای ارزدیجیتال آشنا میشویم:
شاخص مقاومت نسبی (RSI)؛ سیگنال مهم خرید یا فروش
اندیکاتور RSI، یک شاخص متحرک است که بین ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است. این شاخص سرعت و جهت حرکت قیمت را اندازه گیری میکند. شاخص مقاومت نسبی بیشتر از ۷۰ نشان دهنده خرید بیش از حد یک ارز دیجیتال است و به نوعی سیگنال فروش به حساب میآید. وقتی RSI به زیر ۳۰ میرسد، نشان دهنده این است که یک دارایی بیش از اندازه فروخته شده و حالا فرصت خرید آن مهیا باند بولینجر در تحلیل تکنیکال چیست؟ شده است.
RSI معمولاً براساس دادههای ۱۴ روز اخیر محاسبه میشود. در واقعی از RSI برای نمایش ساده وضعیت خرید یا فروش بیش از حد یک ارز دیجیتال استفاده میکنیم. برای مثال در هنگام پیش بینی قیمت دوج کوین در آینده اگر RSI به بالاتر از ۷۰ رسید، میتوان انتظار داشت به زودی شاهد کاهش قیمت خواهیم بود.
اندیکاتور باندهای بولینجر؛ مشخص کردن میزان نوسان ارز دیجیتال
باند بولینگر از دو خط(باند) روی نمودار تشکیل شده است که نوسانات قیمت را در داخل و اطراف آن نشان میدهد. باند بولینگر میتواند در درک این که آیا سهام در حال رشد است یا خیر یا حتی نوسان کافی برای سرمایهگذاری وجود دارد، به شما کمک کند. انقباض باند به معنای کاهش نوسانات و گسترش آن به معنای افزایش نوسان است. علاوه براین نزدیک شدن خط قیمت به خط بالا (باند بالا) نشان دهنده اشباع بازار از خریداران است. در مقابل نزدیک شدن خط قیمت به باند پایین نشان دهنده اشباع بازار از فروشندگان است.
میانگین متحرک ساده؛ یک شاخص ساده و کاربردی
اندیکاتور میانگین متحرک ساده، قیمت یک دارایی را در طول زمان نشان میدهد. برای محاسبه میانگین متحرک کافی است تا قیمتهای پایانی را با هم جمع کرده و بر تعداد روزهای دوره مد نظر تقسیم کنیم. تریدرها با استفاده از این اندیکاتور میتوانند ایجاد روندهای جدید و فرصتهای ناشی از آن را شناسایی کنند. برای مثال بالاتر رفتن یک میانگین متحرک کوتاه مدت به بالاتر از یک میانگین متحرک بلند مدت نشان دهنده روند صعودی است. به این سیگنال تقاطع طلایی گفته میشود.
اندیکاتور MACD؛ میانگین محترک واگرایی/همگرایی
کاربردهای میانگین متحرک ساده بسیار بیشتر از آن است که به نظر میآید. اندیکاتور MACD یا میانگین متحرک واگرایی/همگرایی رابطه بیت دو میانگین متحرک قیمت یک دارایی را نشان میدهد. از این اندیکاتور نیز به صورت گسترده برای پیدا کردن سیگنالهای خرید و فروش استفاده میکنند.
اندیکاتور مومنتوم (Momentum)؛ شناسایی سرعت حرکت قیمت
اندیکاتور مومنتوم برای شناسایی سرعت حرکت قیمت طراحی شده است. این اندیکاتور ، جزء اندیکاتورهای پیشرو میباشد. نحوه محاسبه مومنتوم به این صورت است که قیمت فعلی پایانی سهم را با قیمت پایانی n دوره قبل سهم مقایسه میکند. منظور از n دوره بازه زمانی است که توسط تحلیلگر انتخاب میشود.
انواع اندیکاتورها؛ آشنایی با اندیکاتور متقدم و متأخر
اندیکاتور متقدم (Leading indicator) شرایط آینده و اندیکاتور متأخر (Lagging indictor) شرایط فعلی یک کسب و کار یا دارایی را ارزیابی میکنند. بنابراین تحلیلگران میتوانند با استفاده از آنها براساس نیاز خود، پیش بینیهای دقیقتری به دست آورند.
اندیکاتور پیشرو (Leading indicator) چیست؟ پیش بینی آینده با اندیکاتور متقدم
شاخص متقدم یا پیشرو در مورد روندهایی که هنوز به وجود نیامده اند به ما اطلاعات میدهند. این اندیکاتورها جلوتر از وضعیت فعلی حرکت میکنند و برای تحلیلهای کوتاه مدت یا میان مدت مناسب هستند. برای مثال زمانی که در حال تحلیل اتریوم کلاسیک هستیم، شاخصهای متقدم به ما می گویند وضعیت این ارز دیجیتال محبوب در آینده چگونه خواهد بود و چه زمانی فرصت مناسبی برای سرمایه گذاری در آن به وجود میآید.
اندیکاتور متأخر (Lagging indicator) چیست؟ بررسی وضعیت فعلی یک دارایی
اندیکاتور متأخر برای شناسایی روندهای فعلی استفاده میشوند. با استفاده از این اندیکاتورها میتوان سیگنالهایی را نمایان میکنند که در حال حاضر وجود دارند اما ممکن است متوجه آنها نشده باشیم. از آنجایی که روندهای مرتبط با اندیکاتور متأخر قبلاً ایجاد شدهاند و دیتاهای آن مربوط به قبل است معمولاً برای تحلیلهای بلند مدت مناسب هستند. در تحلیل قیمت بیت کوین کش، اندیکاتور Lagging به ما میگوید روند فعلی قیمت چگونه است و الان در چه وضعیتی برای خرید و فروش قرار داد.
اندیکاتورهای تصادفی، نوع سوم اندیکاتورها
به جز اندیکاتورهای متقدم و متأخر دسته سومی از اندیکاتورها وجود دارند که به آنها اندیکاتور تصادفی (Coincident indicators) می گویند. این اندیکاتورها به اندازه دو دسته قبلی معروف نیستند اما در جایگاه خود میتوانند اهمیت زیادی داشته باشند. اندیکاتورهای تصادفی در واقع هم متأخر هستند هم پیشرو و در میتوانند برای بررسی روند فعلی و آینده مورد استفاده قرار بگیرند.
مثالهایی از اندیکاتور متقدم و متأخر در تحلیل تکنیکال
در اینجا با چند مثال مهم با کاربردهای اندیکاتور متقدم و متأخر در تحلیل تکنیکال آشنا میشویم.
مهمترین اندیکاتورهای متقدم و پیشرو
هر اندیکاتوری که روندی را که در حال حاضر وجود ندارد و ممکن است در آینده رخ دهد را پیش بینی میکند در درسته اندیکاتورهای متقدم قرار میگیرد. موارد زیر محبوبترین اندیکاتورهای پیشرو در بازار ارزهای دیجیتال هستند:
- اندیکاتور RSI
- استوکاستیک (نوسان ساز تصادفی)
- اندیکاتور ویلیامز
- اندیکاتور حجم تعادل (OBV)
این اندیکاتورها معمولاً به صورت مجزا از نمودار قیمتی بررسی میشوند. استفاده از این اندیکاتورها در کنار بررسی و آنالیز اطلاعات مهم دیگر مانند مارکت کپ که نشان دهنده ارزش یک بازار است، به ما کمک میکند تا با دید بهتری وارد بازار معاملات شویم.
مهمترین اندیکاتورهای متأخر در بازار ارز دیجیتال
هر اندیکاتوری که روند فعلی را نمایان میکند و دید کلی در مورد اطلاعات گذشته بازار ارائه میکند به عنوان اندیکاتور متأخر شناخته میشود. البته این اندیکاتورها نیز در نهایت میتوانند برای پیش بینی آینده مورد استفاده قرار بگیرند و همین موضوع تشخیص بین متأخر و متقدم بودن اندیکاتور را سخت میکند. در بین اندیکاتورهای مختلف سه شاخص زیر را میتوان به عنوان محبوبترین اندیکاتورهای متأخر معرفی کرد:
- میانگین متحرک
- اندیکاتور MACD
- باندهای بولینگر
اندیکاتورهای Lagging، با فیلتر کردن نویزها از حرکات کوتاه مدت بازار میتوانند روندهای طولانی مدت را نمایان کنند. معمولاً این اندیکاتورها به شکل مستقیم روی نمودار قیمتی کشیده میشوند و به کمک میکنند اطلاعات بیشتری را از چارت اصلی استخراج کنیم. شناخت این اندیکاتورها و نحوه استفاده از آنها به شما کمک میکند تا با قدرت بیشتری وارد بازار ارز دیجیتال شوید و مانند حرفهایها ترید کنید.
با استفاده از اندیکاتورها به یک تریدر حرفهای در نوبیتکس تبدیل شوید
در این مقاله سعی کردیم به سؤال بسیار مهم اندیکاتور چیست پاسخ دهیم و همچنین انواع اندیکاتورها را بررسی کنیم. یادگیری اندیکاتورها و تشخیص زمان درست استفاده از اندیکاتور متقدم و متأخر در تحلیلها شما را در مسیر پولسازی و موفقیت قرار میدهد. در بازار خرید و فروش ارز دیجیتال نوبیتکس میتوانید قدرت تحلیل خود را به چالش بکشید و مانند حرفهایها ترید کنید.
باند بولینجر در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور باندهای بولینجر (Bollinger band) که توسط جان بولینجر طراحی و توسعه پیدا کرده است، شامل نوارهای (باندهای) نوسانگری است که در بالا و پایین یک مووینگ اورج قرار دارند. نوسان این باندها براساس میزان انحراف استاندارد قیمت از مقدار میانگین، محاسبه میشود و تغییرات این انحراف قیمتی، میزان نوسانات باندها را کاهش یا افزایش میدهد. بطوریکه با افزایش انحراف از قیمت میانگین، باندها بطور خودکار گسترش پیدا میکنند و با کاهش انحراف، باندها به یکدیگر نزدیک میشوند.
ماهیت پویا و دینامیکی این اندیکاتور، امکان استفاده از آن را برای انواع مختلف سهام و جفتارزها فراهم میکند. به منظور دریافت سیگنال، میتوان از اندیکاتور باندهای بولینجر جهت شناسایی M-Topها (سقفهای M شکل) و W-Bottomها (کفهای W شکل) یا تعیین قدرت روند استفاده کرد.
اندیکاتور باندهای بولینجر از دو باند خارجی و یک باند میانی تشکیل میشود. باند میانی یک میانگین متحرک (مووینگ اورج) ساده است که معمولا با دورهای برابر ۲۰ تنظیم شده است. به این دلیل از مووینگ اورج ساده استفاده شده است که برای محاسبه انحراف قیمتی استاندارد از قیمت میانگین نیز از مووینگ اورج ساده استفاده میشود. دوره مووینگ اورجی که برای محاسبه انحراف قیمت از قیمت میانگین استفاده میشود، با دوره مووینگ اورج اندیکاتور باندهای بولینجر یکسان است. باندهای خارجی این اندیکاتور معمولا دو سطح انحراف استاندارد از قیمت میانگین را در بالا و پایین باند میانی تشکیل میدهند.
الگوی کفهای W شکل(W-Bottoms)
الگوی کفهای W شکل. بخشی از کار آرتور مریل برای شناسایی ۱۶ الگویی که براساس شکل W ایجاد میشوند، میباشد. بولینجر با استفاده از انواع مختلف الگوهای W و اندیکاتور باندهای بولینجر، کفهای W شکل را شناسایی میکند که به صورت یک روند نزولی شامل دو کف (Low) میباشند. بطور اخص، بولینجر به دنبال الگوهایی به شکل W میباشد که در آنها کف دوم از کف اول پایینتر بوده و بالای باند پایینی اندیکاتور باندهای بولینجر قرار داشته باشد. چهار گام برای تایید الگوی W با استفاده از اندیکاتور باندهای بولینجر وجود دارد.
اولا، اولین کف تشکیل شود. این کف معمولا، اما نه همیشه، پایین باند پایینی اندیکاتور قرار دارد. ثانیا، یک برگشت به سمت باند میانی صورت گیرد. ثالثا، کف جدید دیگری در قیمت ایجاد شود. این کف ثانویه بایستی بالای باند پایینی اندیکاتور شکل بگیرد. رابعا، این الگو با حرکت قوی به سمت بالا از باند پایینی و شکست مقاومت سر راه خود، تایید میشود.
الگوی سقفهای M شکل (M-Tops)
الگوی سقفهای M شکل نیز بخشی از کار آرتور میلر برای شناسایی ۱۶ الگوی مبتنی بر شکل M هستند. بولینجر با استفاده از انواع مختلف الگوهای M شکل و اندیکاتور باندهای بولینجر، سقفهای M شکل را شناسایی میکند که برعکس آنچه در مورد الگوی کفهای W شکل گفته شد، میباشند. براساس بولینجر، معمولا سقفها نسبت به کفها پیچیدگی بیشتری دارند . الگوهای دو قله، سر و شانه و الماس، نمونههایی تکمیلی از الگوهای سقفی هستند.
بطور کلی، الگوی سقفهای M شکل، همانند الگوی دو قله است. اما در این الگو دو قله همیشه هم ارتفاع نیستند. قله یا سقف اول میتواند ارتفاع بیشتر یا کمتری نسبت به قله دوم داشته باشد. بولینجر پیشنهاد میکند که به هنگام تشکیل سقفهای جدید، به دنبال نشانههایی از عدم تایید باشید. عدم تایید در سه مرحله ایجاد میشود.
اولا، قیمت یک سقف در بالای باند بالایی اندیکاتور تشکیل میدهد. ثانیا، قیمت به سمت باند میانی اندیکاتور برمیگردد. ثالثا، قیمت تا بالای سقف قبلی حرکت میکند، اما نمیتواند به باند بالایی اندیکاتور برسد. این یک سیگنال هشدار است. عدم توانایی سقف دوم در رسیدن به باند بالایی اندیکاتور، نشان از کاهش مومنتوم دارد که میتواند علامتی از تغییر روند در آینده باشد. تایید نهایی با شکست یک ناحیه حمایتی یا از طریق سیگنال اندیکاتور نزولی صادر میشود.
اندیکاتور باندهای بولینجر از طریق SMA با دوره ۲۰، جهت حرکت و از طریق دو باند فوقانی و زیرین آن، نوسانات قیمتی را نشان میدهند. همینطور از این اندیکاتور میتوان بطور نسبی برای تعیین حدود بالا و پایین قیمتها نیز استفاده کرد. براساس بولینجر، باندها چیزی حدود ۸۸ تا ۸۹ درصدپرایس اکشن را دارند، که این امر باعث میشود حرکتی خارج از باندها از اهمیت زیادی برخوردار باشد.
از نظر فنی، قیمت بالای باند فوقانی، نسبتا زیاد و قیمت در زیر باند پایینی، نسبتا کم در نظر گرفته میشود. اما قیمت “نسبتا زیاد”، نبایستی به عنوان سیگنالی برای فروش دیده شود. همینطور قیمت “نسبتا کم” نباید به عنوان سیگنالی برای خرید در نظر گرفته شود. در پس بالا و پایین شدن قیمتها، دلایلی نهفته است. همانند سایر اندیکاتورها، باندهای بولینجر را نباید به تنهایی استفاده کرد. تحلیلگران تکنیکال بایستی برای تاییدهای دیگر، اندیکاتور باندهای بولینجر را با تحلیلهای پایهای روند و سایر اندیکاتورها ترکیب کنند.
بیشتر بدانید : نحوه محاسبه و سیگنال دهی وآموزش ترید در راستای باندهای بولینجر
باند بولینجر در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور بولینجر بند یه اندیکاتور نسبتا ساده اما بسیار کاربردیه که از اونجایی که معروفه و بین معامله گرا در بازار بیشتر استفاده میشه باعث میشه درصد درست کار کردنش از خیلی از اندیکاتور های دیگه بیشتر باشه…
- اندیکاتورِ چی؟ بولینجر؟! اسم قحطی بود؟ -_-
- گوووش کن! این اندیکاتور اولین بار در سال ۱۹۸۰ م توسط یه تریدر مشهور به نام جان بولینجر طراحی شد، و به همین علت اندیکاتور بولینجر نام گرفت!
از اونجایی که اندیکاتور بولینجر بند برای تحلیل ما کمک بزرگی محسوب میشه لازمه سر دربیاریم که دقیقا چیکار میکنه و چجوری میتونه به ما سیگنال خرید یا فروش بده!
وقتی این اندیکاتور رو از ابزار تحلیل فراخوانی کنی، با یه همچین تصویری روبرو میشی! سه تا خط در امتداد کندل های روند شکل میگیره که باید بدونی هرکدوم چه معنایی دارن.
فرمول محاسبات اندیکاتور بولینجر بند هم زیاد به کار ما نمیاد چون این محاسبات به طور اتوماتیک و با چندتا کلیک براساس تنظیمات کاربر انجام میشه، اما شاید علاقه داشته باشید بدونید این خط ها از کجا میان، بنابراین فرمولشو میذارم که ببینید چجوری محاسبه میشن
- باند میانی: اینخط میانگین متحرک ساده (SMA) است که احتمالا باهاش آشنایی داری، (اگه هم نمیدونی چیه نگران نباش چون توضیح مفصل اونم هست بین اندیکاتورها، اول برو این میانگین رو بخون و برگرد بیا که ادامه بدم) پس حدس میزنم که میدونی چیه؛ این میانگین متحرک معمولا تو بازه زمانی ۲۰ روزه تنظیم میشه که تو قسمت تنظیماتش میتونی این عدد رو تغییر بدی. (میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه)
- باند بالایی: این باند با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده میشه که از میانگین متحرک ساده بیشترن و برای همینم بالاتر قرار میگیرن. (میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه بعلاوه انحراف معیار ضربدر ۲)
فرمول محاسبه باند بالایی اندیکاتور بولینجر بند
- باند پایینی: مث باند بالایی با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده میشه که طبیعتا از میانگین متحرک ساده کمترن و محض همینم زیرِ اون خط قرار میگیرن. ( میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه منهای انحراف معیار ضربدر ۲)
فرمول محاسبه باند پایینی اندیکاتور بولینجر بند
چگونه از اندیکاتور بولینجر بند استفاده کنیم؟
برای این کار سه استراتژی محبوب وجود داره:
استراتژی سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای خنثی یا رنج (Range) در اندیکاتور بولینجر بند
یکی از رایج ترین استفاده هایی که از اندیکاتور بولینجر یند میشه، استفاده از باندهای پایین و بالایی به منزله نقاط حمایت و مقاومت هستش؛ باندهای بولینجر پایین رو میشه به عنوان محدوده حمایت در نظر داشت، به این معنی که برخورد قیمت به باند پایین حاصل افزایش فشار فروش بوده و در این محدوده معمولا تمایل به خرید سهم در بازار افزایش پیدا میکنه… (سیگنال خرید)
از طرفی برخورد قیمت به باند بالایی نشان دهنده افزایش تقاضاست و معمولا بعد از برخورد قیمت به باند بالایی، تمایل به فروش در بازار افزایش پیدا میکنه… (سیگنال فروش)
البته حتما باید به این موضوع دقت کنین که باندهای بولینجر معمولا زمانی به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشن که قیمت در یک روند خنثی و یا کند (بازار رنج) قرار داشته باشه. این استراتژی از ریسک پایینی برخورداره و در نتیجه نمیشه ازش انتظار کسب بازدهیهای فوقالعاده داشت.
البته که معمولا با خطای کمی هم همراهه. یادت باشه این یه قاعده همیشگی و صد در صد نیست، اندیکاتور بولینجر بند هم مثل بقیه اندیکاتور ها فقط یه سری احتمال به ما میده که اگه با سایر اندیکاتورها هم عقیده شه، میتونه اعتبار پیدا کنه…
استراتژی سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای خنثی یا رنج (Range)
در استراتژی قبلی توضیح دادیم که برخورد با سقف و کف کانال میتونه سیگنال برگشت روند رو صادر کنه، اما در این استراتژی تا زمانی که قیمت از کانال تجاوز نکرده و وارد منطقه اشباع نشده باشه سیگنال برگشت روند صادر نمیشه.
زمانی که قیمت در یک روند صعودی (Bullish) یا نزولی (Bearish) حرکت میکنه (و نه خنثی)، برخورد با اندیکاتور بولینجر بند می تونه بیانگر ادامه روند موجود و قدرت بالای خریداران یا فروشندگان باشه. (تایید روند) همچنین زمانی که قیمت از باندهای بالایی یا پایینی تجاوز کنه، به نوعی وارد منطقه هیجانی و اشباع خرید یا فروش شده و هشدار برگشت روند رو صادر میکنه… حالاااا اینجاست که باید اشتباهی رو که خیلی از معامله گرا مرتکب میشن، تو انجام ندی! بزرگترین اشتباه معاملهگرا، فروش در هنگام برخورد با باند بالاییه! چرا که روند سهم کاملا صعودی بوده و برخورد با سقف کانال در واقع بیانکننده ادامه پر قدرت روند تا رسیدن به نقاط اشباع است.
در روندهای صعودی خط میانگین متحرک ۲۰ روزه (باند میانی) نقش حمایت و در روندهای نزولی نقش مقاومت را خواهند داشت. این استراتژی به نسبت استراتژی قبلی خطای بیشتری به همراه داره. البته همونجوری که که در تصویر مشخصه، در صورت استفاده صحیح و همراه با مهارت از این استراتژی، معاملهگرا میتوانند بازدهیهای بسیار خوبی را کسب کننن.
استراتژی فشردگی (Squeeze) در اندیکاتور بولینجر بند
همونطور که تو تصویر میبینی، گاهی نوسان قیمت در بازار زیاده و باعث میشه که پهنای باند بولینجر گسترده شه، گاهی هم بازه ی نوسان محدود میشه و یه فشردگی تو اندیکاتور بولینجر بند ایجاد میشه که اصطلاحا Squeeze نامیده میشه! یکی باند بولینجر در تحلیل تکنیکال چیست؟ از کاربردهای اندیکاتور بولینجر بند استفاده از استراتژی فشردگی هست، به این معنی که فشردگی به ما هشدار میده که احتمالا تغییرات نوسانی گسترده ای پیش رو خواهیم داشت… توجه کنید که فشرده شدن باندها به تنهایی نمیتواند سیگنال خرید یا فروش را صادر کند بلکه:
- در صورتی که پس از فشردگی، یک کندل روزانه بالای باند میانی تشکیل بشه سیگنال خرید صادر میشه.
- در صورتی که پس از فشردگی یک کندل روزانه پایین باند میانی تشکیل بشه سیگنال فروش صادر میشه.
در این استراتژی حد ضرر (در پوزیشن خرید) میتونه بسته به ریسک پذیری شما بر روی حداکثر قیمت کندل قبلی (last candle high)، حداقل قیمت کندل قبلی (last candle low) و یا ۳% کمتر از قیمت خرید باشه.
در واقع میشه گفت که پایه و اساس استراتژی سوم بر آرامش قبل از طوفان استواره! 😊
د
جمع بندی
در نهایت بازم میگم اندیکاتور بولینجر بند هم مثل سایر اندیکاتورها یه اندیکاتور قطعی و صد درصدی نیست و بهتره با اندیکاتورهای دیگه از جمله MACD, RSI و … ترکیب شه تا اعتبار بیشتری پیدا کنه.
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Band)
اندیکاتور بولینگر باند که توسط جان بولینگر پدید آمده است، نوارهای نوسان داری هستند که در پایین و بالای میانگین متحرک ساده حرکت می کنند. این نوار ها میزان.
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Band) که توسط جان بولینگر پدید آمده است، نوارهای نوسان داری هستند که در پایین و بالای میانگین متحرک ساده حرکت می کنند. این نوار ها میزان انحراف و نوسان قیمت نسبت به میانگین را نشان میدهند. در حقیقت بولینگر باند بر اساس انحراف معیار ایجاد شده است. در نتیجه زمانی که نوسان کم و زیاد می شود، پهنای نوار نیز تغییر می کند. این اندیکاتور می تواند برای تشخیص الگوی بازگشتی دو قله یا الگوی بازگشتی دو دره مورد استفاده قرار گیرد. همچنین میزان قدرتمندی یک روند را نیز نشان می دهد.
اندیکاتور بولینگر باند بر نمودار بیت کوین
آنچه در این مطلب می خوانیم ☜
تعریف اندیکاتور بولینگر باند
اندیکاتور بولینگر باند از یک نوار میانی و دو نوار بیرونی که بالا و پایین آن قرار دارند تشکیل شده است. نوار میانی همان میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average (SMA) است که معمولا با دوره زمانی ۲۰ روزه تنظیم شده است که می توان بنا بر نیاز آن را تغییر داد. نوار بالایی و پایینی براساس انحراف معیار و ضریت تطبیق رسم می گردد. ضریب تطبیق به گونه ای قرار داده شده تا جلوی باریک یا پهن شدن بیش از اندازه پهنای باند را بگیرد. انحراف معیار نیز معمولا در بازه زمانی ۲۰ روزه تنظیم می شود. بر این اساس ضریب تطبیق برابر ۲ می شود. نحوه محاسبه نوار بالایی بدین صورت است:
نوار بالایی = میانگین متحرک ساده + (انحراف معیار* ضریب تطبیق)
مثلا اگر میانگین متحرک ساده در یک بازه زمانی روی نقطه ۵۰ باشد و انحراف معیار تغییرات قیمت که توسط اندیکاتور معرفی می گردد ۳ باشد، نوار بالایی در نقطه ۵۶ قرار می گیرد. نحوه محاسبه نوار پایینی نیز بدین صورت است:
نوار پایینی = (انحراف معیار* ضریب تطبیق) – میانگین متحرک ساده
با توجه به مثال بالا، نوار پایینی نیز روی ۴۴ قرار می گیرد. نکته ای که وجود دارد این است که، اگر بخواهید دوره زمانی میانگین متحرک ساده و دوره زمانی انحراف معیار خود را تغییر دهید، باید ضریب تطبیق مناسب آن را انتخاب نمایید. بولینگر پیشنهاد می دهد اگر میانگین متحرک ساده را روی ۵۰ روز قرار دادید، ضریب تطبیق را روی ۲.۱ تنظیم نمایید. برای میانگین متحرک ساده ۱۰ روزه نیز ۱.۹ را انتخاب کنید.
سیگنال گیری با الگوی بازگشتی دو دره (دره های W شکل)
الگوی W شکل یکی از الگو های بازگشتی است که از دو دره تشکیل شده که پس از تکمیل شدن، روند را تغییر می دهد. باید گفت منظور از روند، فقط روند کلی نزولی در بازه طولانی نیست بلکه شامل یک اصلاح در روند صعودی نیز می شود. به صورت خاص، این فرم W زمانی معتبر است که دره دوم پایین تر از دره اول قرار بگیرد. حال برای تایید این فرم با استفاده از بولینگر باند، نکاتی را باید در نظر گرفت.
نکات فرم W با اندیکاتور بولینگر باند
نکته اول اینکه دره اول معمولا ولی نه همیشه، پایین تر از نوار پایینی اندیکاتور قرار می گیرد. نکته دوم این که پس از شکل گیری دره اول، قیمت تا حدود نوار میانی بالا می آید. سپس قیمت مجددا کاهش می یابد تا دره دوم شکل گیرد ولی این بار باید بالاتر از نوار پایینی قرار داشته باشد. این قرار گیری بالای نوار پایینی نشانگر ضعیف بودن نیروی فروشندگان در پایین آوردن قیمت در دره دوم است. نکته آخر اینکه این الگو زمانی تایید می شود که قیمت با یک جهش از سطح قله میان دو دره عبور کند.
شکل گیری الگوی W شکل در نمودار بیت کوین
در تصویر بالا شاهد شکل گیری الگوی W شکل در نمودار بیت کوین هستیم. دره اول که توسط فلش آبی رنگ مشخص شده در زیر نوار پایینی قرار گرفته ولی دره دوم که با فلش نارنجی رنگ مشخص شده، در بالای نوار پایینی قرار گرفته است. زمانی الگو تکمیل شد که خط نقطه چین به عنوان مقاومت با کندل سبز بزرگ شکسته شد.
سیگنال گیری با الگوی بازگشتی دو قله (دره های M شکل)
الگوی M شکل نیز مانند فرم W، یکی از الگوهای بازگشتی است که از دو قله تشکیل شده است. این الگو پس از تکمیل شدن، روند را تغییر می دهد. باید گفت منظور از روند، فقط روند کلی صعودی در بازه طولانی نیست بلکه شامل یک اصلاح در روند نزولی نیز می شود. تفاوت این الگو با الگوی W این است که قله دوم می تواند بالاتر از قله اول قرار بگیرد یا در راستای آن باشد و یا حتی پایین تر از آن شکل گیرد. به همین خاطر تشخیص آن نسبت به فرم W سخت تر است.
نکات فرم M با اندیکاتور بولینگر باند
برای تایید فرم M با استفاده از بولینگر باند، نکاتی را باید در نظر گرفت. نکته اول اینکه قله اول، باید بالاتر از نوار بالایی اندیکاتور قرار گیرد. نکته دوم این که پس از شکل گیری قله اول، قیمت تا حدود نوار میانی پایین می آید. سپس قله دوم شکل می گیرد ولی این بار به نوار بالایی نمی رسد. این موضوع نشان می دهد نیروی خریداران برای بالا بردن قیمت ضعیف شده است. نکته آخر اینکه این الگو زمانی تایید می شود که قیمت با یک کاهش قوی، از سطح دره میان دو قله عبور کند.
شکل گیری الگوی M شکل در نمودار بیت کوین
در تصویر بالا شاهد شکل گیری الگوی M شکل در نمودار بیت کوین هستیم. قله اول که توسط فلش آبی رنگ مشخص شده در بالای نوار بالایی اندیکاتور قرار گرفته ولی قله دوم که با فلش نارنجی رنگ مشخص شده ، در زیر این نوار قرار گرفته است. زمانی الگو تکمیل شد که خط نقطه چین به عنوان حمایت شکسته شد.
نوار بالایی و پایینی اندیکاتور بولینگر باند به ما چه می گویند
همانطور که گفته شد، نوارهای بالایی و پایینی به اندازه دو برابر انحراف معیار از میانگین متحرک ساده فاصله دارند. در نتیجه برای اینکه قیمت به نوار بالایی برسد به نیروی قدرتمندی از طرف خریداران نیاز دارند. ولی رسیدن قیمت به نوار بالایی را نمی توان به عنوان سیگنال فروش در نظر گرفت بلکه برای شناسایی وضعیت بازار مناسب است. چرا که ممکن است پس از رسیدن قیمت به نوار بالایی، شاهد افزایش مجدد قیمت و برخوردهای مکرر با این نوار باشیم. در برخی مواقع، نوار میانی که SMA-20 است می تواند به عنوان حمایت ایفای نقش کند. در نتیجه در یک روند صعودی، کاهش قیمت تا نوار میانی می تواند نشان از فرصت خرید باشد. همچنین است برای روند نزولی که به عنوان مقاومت عمل نماید.
باریک و پهن شدن نوار اندیکاتور بولینگر باند
تغییر پهنای نوار بولینگر باند با میزان نوسان قیمت
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، پهنای نوار بولینگر باند مطابق با میزان نوسان قیمت تغییر می کند. منظور از پهنای نوار، فاصله میان نوار بالایی و نوار پایینی است. هر چقدر نوسان قیمت بالاتر باشد پهنای نوار بیشتر می شود (فلش آبی رنگ) و هر چقدر نوسان کمتر باشد نوار باریک تر (فلش نارنجی رنگ) می شود. در نتیجه زمانی که قیمت رنج می شود، پهنای نوار بسیار باریک می گردد. این باریک و پهن شدن نوار می تواند به تحلیل ما از بازار بسیار کمک نماید. پیش از آنکه به مطالعه روش بررسی پهنای باند و اطلاعاتی که می توان از آن بدست آورد بپردازیم، قصد داریم شما را با اندیکاتوری به نام Bollinger BandWidth آشنا نماییم.
اندیکاتور Bollinger BandWidth در نمودار بیت کوین
در تصویر بالا، این اندیکاتور در پایین نمودار قیمت قابل مشاهده است. اندیکاتور Bollinger BandWidth میزان تغییرات فاصله نوار بالایی و نوار پایینی اندیکاتور بولینگر باند را اندازه گیری می کند. برای این کار ابتدا در هر نقطه، فاصله این دو نوار را محاسبه کرده سپس عدد به دست آمده را به نقطه ای که نوار میانی در آن قرار دارد تقسیم می کند. در نتیجه زمانی که اندیکاتور Bollinger BandWidth به سمت بالا می رود (فلش نارنجی رنگ)، بدین معنی است که میزان پهنا بیشتر شده یعنی نوسانات قیمت افزایش یافته است. و زمانی که اندیکاتور در کف قرار می گیرد، یعنی قیمت نوسانات بسیار کمی را تجربه می کند. (فلش آبی رنگ)
سیگنال گیری از باریک شدن نوار اندیکاتور بولینگر باند
قرار گیری اندیکاتور MA-200 درون اندیکاتور Bollinger BandWidth
همانطور که پیش از این گفته شد، هر چقدر میزان نوسانات قیمت کاهش یابد، پهنای نوار بولینگر باند نیز کم می شود. این کاهش را می توان از طریق اندیکاتور Bollinger BandWidth مشخص نمود. توصیه می شود برای درک بهتر میزان باریک شدن یا پهن شدن نوار، از میانگین متحرک با دوره زمانی ۲۰۰ (MA-200) درون اندیکاتور Bollinger BandWidth استفاده شود. بر این اساس زمانی که اندیکاتور زیر MA-200 قرار میگیرد. یعنی پهنای نوار بسیار کاهش یافته و در نتیجه قیمت نوسان بسیار کمی دارد. در تصویر بالا شاهد قرار گیری اندیکاتور MA-200 درون اندیکاتور Bollinger BandWidth هستید که همان منحنی صورتی رنگ است.
تشخیص روند با اندیکاتور بولینگر باند
مساله ای که در مورد پهنای نوار وجود دارد این است که همیشه بعد از یک دوره باریک شدن، قطعا شاهد افزایش پهنای نوار خواهیم بود. یعنی همیشه بعد از یک دوره نوسان کم قیمت، نوسانات زیاد خواهد شد. این نوسانات می تواند به سمت بالا باشد یا به سمت پایین یعنی در بازار گاوی شکل بگیرد یا در بازار خرسی. اگر پس از باریک شدن نوار، افزایش قیمت تا بالای نوار بالایی بولینگر باند صورت گیرد، یعنی روند صعودی خواهد بود. به تصویر زیر دقت فرمایید.
تشخیص روند صعودی با استفاده از پهنای نوار بولینگر باند
در تصویر بالا که از نمودار بیت کوین گرفته شده است، مشاهده می کنید که در یک دوره نوسان قیمت تا اول آوریل ۲۰۱۹ بسیار پایین است. این موضوع را می توان از طریق اندیکاتور Bollinger BandWidth که در پایین MA-200 قرار گرفته متوجه شد. (فلش مشکی رنگ). در روز دوم آوریل، قیمت ناگهان افزایش می یابد تا جایی که از نوار بالایی بولینگر باند هم بالاتر می رود. (فلش قرمز رنگ). پس از آن شاهد افزایش قیمت هستیم.
تشخیص روند نزولی با استفاده از پهنای نوار بولینگر باند
حال عکس این موضوع نیز وجود دارد. یعنی اگر پس از باریک شدن نوار، کاهش قیمت تا پایین نوار پایینی بولینگر باند صورت گیرد، یعنی روند نزولی خواهد بود. به تصویر باند بولینجر در تحلیل تکنیکال چیست؟ بالا دقت فرمایید. تا ۱۳ نوامبر سال ۲۰۱۸ نوسان قیمت به حدی پایین است که اندیکاتور Bollinger BandWidth زیر MA-200 قرار می گیرد. (فلش مشکی رنگ). سپس با کاهش قیمت تا زیر نوار پایینی بولینگر باند (فلش قرمز رنگ)، روند نزولی شروع می گردد.
نکته ای که در هر دو مثال بالا مشترک می باشد این است که، زمانی می گوییم نوسان قیمت کم است. و نوار بولینگر باند باریک شده که اندیکاتور Bollinger BandWidth در زیر MA-200 قرار گیرد.
حرف آخر
بولینگر باند نشانگر روند حرکت و مسیر میانگین متحرک ساده است که همراه آن دو نوار در بالا و پایین حرکت می کنند. بنا بر نظر جان بولینگر، حدود ۸۹ درصد پرایس اکشن درون این نوار قرار می گیرد. در نتیجه خارج شدن از باند می تواند نشانه های معنی داری داشته باشد. به صورت تخصصی، زمانی که قیمت به نوار بالایی می رسد یعنی به میزان زیادی اوج گرفته است. ولی این نمی تواند دلیلی برای فروش باشد. همینطور است برای کاهش قیمت تا نوار پایینی. در نتیجه تحلیل های دیگری نیز برای پیش بینی مسیر آتی قیمت مورد نیاز است.
اندیکاتور Bollinger Band
اندیکاتور بولینجر بند یک ابزار تحلیل تکنیکال است برای تشخیص دو موضوع قدرت روند و نقاط اشباع خرید و فروش بازارکه توسط معامله گر مشهور بازار سهام John Bollinger ایجاد شده است.
اجزاء اندیکاتور
این اندیکاتور شامل ۳ خط می باشد، یکی در وسط و دو خط در بالا و پائین آن که یک باند را تشکیل میدهند. خط وسط میانگین متحرک ساده قیمت است که معمولا” در نرم افزار به صورت دیفالت روی بازه زمانی ۲۰ کندل آخر تنظیم شده است و دو خطی که یک باند را تشکیل می دهند ۲ انحراف معیار قیمت از خط میانگین متحرک مذکور در دو جهت منفی و مثبت، در همان بازه زمانی هستند. البته همانطور که در دیگر اندیکاتور ها امکان تنظیم دستی بازه زمانی وجود دارد، این اندیکاتور هم این قابلیت را دارد که در هر بازه زمانی دلخواه به صورت دستی تنظیم گردد.
شکل زیر حالت دیفالت این اندیکاتور را برای جفت ارز دلار آمریکا – ین ژاپن در تایم فریم ۴ ساعته نشان می دهد.
مفایهم مهم
- دو خط بالائی و پائینی در این اندیکاتور در حکم خطوط مقامت و حمایت داینامیک عمل می کنند و ۹۰ در صد حرکات و نوسانات قیمت در بین این دو خط صورت می گیرد.
- زمانی که دو خط بالائی و پائینی از هم فاصله میگیرند و باند باز می شود (Expansion) به معنی نوسانی بودن بازار است و زمانی که دو خط به هم نزدیک می شوند و باند باریک می شود (Contraction) به معنی ساکت بودن بازار و در رنج بودن قیمت می باشد.
- با توجه به این که دو خط بالائی و پائینی باند این اندیکاتور، نقش خطوط مقاوت و حمایت داینامیک را برای قیمت دارند بنابرین قیمت همواره تمایل دارد پس از برخورد به هر کدام از خطوط مذکور به سمت دیگری حرکت کند که به آن BollingerBounce می گویند.
- زمانی که دو خط بالائی و پائینی به هم نزدیک می شوند در اصطلاح به آن Bollinger Squeeze می گویند.
- زمانی که نمودار قیمت، هر یک از خطوط بالائی یا پائینی باند را قطع نماید می گویند Breakout یا شکست اتفاق افتاده است. شکل زیر نمونه ای از شکست را در خط پائینی باند، نشان می دهد.
- از این اندیکاتور در هر دو نوع بازار رنج و نوسانی ( روندی ) می توان استفاده کرد.
کاربرد / سیگنال
- زمانی که بازار رنج می باشد به موضوع Bollinger Bounce توجه می کنیم و با توجه به این که قیمت تمایل دارد بین خطوط بالائی و پائینی حرکت نماید (البته برخی مواقع در میان راه پس از برخورد به خط وسطی یا همان میانگین متحرک، بازگشت می کند)، بنابراین وقتی قیمت به خط بالائی برخورد می کند می توانیم پوزیشن فروش باز کرده و حد ضرر را برای جلوگیری از عبور قیمت از بالای باند، کمی بالای خط بالائی باند قراردهیم و البته برای حد سود، هم می توانیم خط میانگین را انتخاب نمائیم و هم خط پائینی باند را، و برعکس آن برای وقتی که قیمت به خط پائینی باند برخورد می کند، برای پوزیشن خرید اقدام کنیم و حد ضرر را کمی پائین خط پائینی باند قرار داده و حد سود را روی خط میانگین و یا روی خط بالائی باند قرار دهیم.
- در زمانی که بازار نوسانی است و یا به اصطلاح در روند می باشد، به موضوع Bollinger Squeeze توجه
می کنیم ، چرا که در این حالت در بیشتر مواقع Breakout اتفاق می افتد و بازار قرار است به احتمال زیاد وارد یک روند گردد.
نکته: این اندیکاتور جهت روند را مشخص نمی کند و برای تشخیص آن می بایست از یک اندیکاتور دیگری استفاده شود، چرا که پس از بروز Breakout یا همان شکست، هم احتمال دارد قیمت در همان جهتی که شکست اتفاق افتاده است وارد روند شود و هم در خلاف آن، اما به طور معمول وقتی قیمت باند بالائی را می شکند روند به سمت عکس شکست خواهد بود.
در اشکال زیر نمونه ای از هر دو مورد قابل مشاهده است. در شکل اول بعد از اینکه نمودارقیمت، خط پائینی باند را شکسته است به سمت عکس شکست وارد روند شده است و در شکل دوم بعد از اینکه نمودار قیمت، خط بالائی باند را شکسته است در همان جهت شکست وارد روند شده است.
نقطه ضعف
با توجه به گفته های بالا مشخص است که این اندیکاتور تنها می تواند به معامله گران اطلاعاتی در خصوص نوسان قیمت بدهد و به تنهائی نمی تواند یک معامله موفق را رقم بزند و می بایست حتما” با یک یا تعداد بیشتری اندیکاتور دیگر ترکیب گردد، اندیکاتورهائی مثل MACD ، OBV یا RSI.
توجه!
این استراتژی و سایر استراتژی ها و سیگنالهای گفته شده در سایت، تنها یک پیشنهاد از طرف FXKAR.COM بوده و این سایت هیچ گونه مسولیتی در قبال عواید و یا زیانهای ناشی از استفاده از آن را بر عهده ندارد. توصیه ما این است که برای آزمایش استراتژی ها از حساب واقعی استفاده نگردد