خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟

- همه چیز در قیمت لحاظ شده است:
به این معنا که همه عوامل سیاسی اقتصادي و. در قیمت لحاظ شده است. تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد قیمت صعودي می شود و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش می یابد. این تغییرات، اساس تمام پیش بینی هاي اقتصادي و بنیادي است. - قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند:
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است. - تاریخ تکرار می شود و آینده چیزي نیست جز گذشته:
تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل حرکات بعدی بازار استفاده می کند. در حالی که چندین سال از انواع تجزیه و تحلیل استفاده شده است، اما همچنان هم اعتقاد بر این است که از آنها استفاده شود.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال (تکنیکی - Technical Analysis) روشی است که برای پیش بینی روند قیمت کالا یا سهام در آینده براساس تاریخچه قیمتی و رفتاری آن در بازار استفاده می شود. این تحلیل در بازار فارکس، بایننس و. و حتی بورس ایران نیز کاربرد دارد. تجزیه و تحلیل فنی اغلب برای ایجاد سیگنال های کوتاه مدت استفاده می شود و اطلاعات مفیدی را در اختیار تحلیلگران و معامله گران قرار می دهد که بتوانند با استفاده از آن ها پیش بینی دقیق تری انجام دهند.
در واقع تحلیل تکنیکی شامل مطالعه و بررسی نمودارها و الگوها است که وضعیت سهم های مختلف در بازار را برای معامله گران و سرمایه گذاران روشن می کند. فرض کنید قیمت یک سهم در طول یک سال تغییرات زیادی دارد. برای مثال در پاییز نمودار این سهم روند صعودی پیدا میکند. با استفاده از این تحلیل می توان تمام تغییرات و عواملی که روی سهم تأثیر گذاشته اند را شناسایی و برای موفقیت بیشتر در خرید و یا فروش سهم استفاده کرد.
فلسفه تحلیل تکنیکال
- همه چیز در قیمت لحاظ شده است:
به این معنا که همه عوامل سیاسی اقتصادي و. در قیمت لحاظ شده است. تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد قیمت صعودي می شود و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش می یابد. این تغییرات، اساس تمام پیش بینی هاي اقتصادي و بنیادي است. - قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند:
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است. - تاریخ تکرار می شود و آینده چیزي نیست جز گذشته:
تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل حرکات بعدی بازار استفاده می کند. در حالی که چندین سال از انواع تجزیه و تحلیل استفاده شده است، اما همچنان هم اعتقاد بر این است که از آنها استفاده شود.
خط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
برای تحلیلی تکنیکال نیاز است که ابزارها، اصطلاحات و قوانین خاصی که در بازار بورس حکم فرما هستند را بشناسیم.
در واقع این ابزارها و اصطلاحات ابتدایی ترین چهار چوب هایی است که یک تحلیل گر از آن ها جهت تحلیل و بررسی یک نماد استفاده می کند.
خط حمایت و مقاومت، کندل ها، انواع اندیکاتورها و اسیلاتورها و … همگی از جمله ابزارهایی هستند که به کمک تحلیل گران آمده است تا بتوانند به کمک آن به معامله بپردازند و بتوانند تشخیص دهند که چه زمانی از یک سهم خارج و یا به آن وارد شوند.
یکی از این اصطلاحات و قوانین مشخص شده خطوط حمایتی و مقاومتی در نمودارها هستند.
خط حمایت و مقاومت بسته به اینکه در چه تایم فریمی تشکیل شده باشد، تعداد برخورد نمودار قیمتی با این خطوط به چه صورت است و مواردی از این قبیل دارای اعتبار متفاوتی است.
در صورتی که خط حمایت و مقاومت به وجود آمده برای تایم فریم های مختلف روی هم قرار بگیرند نشان دهنده اعتبار بالای آن خط است.
خط مقاومت چیست؟
خط مقاومت به خطی گفته می شود که در مقابل افزایش قیمت یک سهم از خود مقاومت نشان داده و یا به عبارت دیگر مانع افزایش قیمت می شود.
هنگامی که شنیده می شود که می گویند خط مقاومت شکسته شد به این معناست که قیمت توانسته است از خط مقاومتی عبور کند و مجددا افزایش یابد.
در واقع شکسته شدن خط مقاومتی برای سرمایه گذاران نوید بخش این است که این نماد با قدرت در حال افزایش قیمت است.
خط حمایت چیست؟
این خط دقیقا بر خلاف خط مقاومت عمل می کند و به خطی گفته می شود که از قیمت یک سهم در جهت کاهش آن جلوگیری می کند. به عبارت دیگر وظیفه خطوط حمایتی همان گونه که از اسم آن نیز مشخص است حمایت کردن از قیمت یک سهم است.
با توجه به خطوط حمایتی سهامدار می داند که اگر قیمت یک سهم در حال کاهش باشد با برخورد به خط حمایتی مجددا بر می گردد و افزایش قیمت سهم شروع می شود.
با این وجود اگر خط حمایتی شکسته شود، به این معنا است که شدت کاهش قیمت و ارزش آن سهم به حدی بوده است که توانسته بر خط حمایتی غلبه و از آن عبور کند.
تعیین کردن خطوط حمایتی و مقاومتی در یک نمودار
خط حمایت و مقاومت با دو نقطه تعیین می شوند.
خطوط حمایت از به هم پیوستن و یا وصل کردن نقاط مینیمم و یا دره ها به وجود می آیند و خطوط مقاومت از به هم پیوستن قله ها و یا نقاط ماکزیمم در نمودار قیمتی.
هر چقدر که تعداد نقاط قله ای که به هم وصل می شوند بیشتر باشد خط مقاومتی مورد نظر قوی تر و اعتبار آن بیشتر است. در مورد نقاط دره ای نیز همین موضوع برقرار است.
منظور از اعتبار بیشتر این است که در برخورد نمودار به آن خطوط تا چه اندازه احتمال دارد که آن خط را بشکند و یا با برخورد به خط برگشت قیمت رخ دهد.
خط روندهای صعودی و نزولی
خط روند با دو نقطه قابل ترسیم است و در صورتی که سه نقطه یک خط روند را به وجود بیاورند به نوعی تایید بر وجود خط روند است.
در صورتی که خط روند طولانی باشد (از نظر زمانی) و یا تعداد دفعات بیشتری نمودار قیمت به آن برخورد کرده باشد اعتبار آن نیز به همان میزان بیشتر است.
خط روند صعودی:
از به هم پیوستن نقاط ماکزیمم و یا قله ها به هم به وجود می آید. تفاوت آن با خطوط مقاومتی چیست؟
در خط روند صعودی قله ها نسبت به یکدیگر در ارتفاع بالاتری قرار دارند و یا به عبارت دیگر هر قله از قله قبل از خود بالاتر است. خط روند صعودی با محور افقی نمودار قیمت دارای زاویه مثبت است.
خط روند نزولی:
خط روند نزولی مانند خطوط حمایتی از به هم پیوستن نقاط مینیمم و یا دره ها حاصل می شوند با این تفاوت که دره ها نسبت به یکدیگر پایین تر هستند و خط روند با نمودار قیمتی شیب منفی (زاویه منفی) می سازد.
تغییر نقش در خطوط حمایت و مقاومت
از نکات جالب توجه در مورد خطوط مقاومت و حمایت این است که نقش آن ها در نمودار تغییر می یابد.
این تغییر نقش هنگامی رخ می دهد که شکست رخ دهد و یا به عبارت دیگر نمودار قیمت اگر از خط حمایت و مقاومت رد شود باعث می شود که نقش آن خط تغییر یابد.
هنگامی که نمودار قیمتی خط مقاومت را می شکند، خط مقاومت به حمایت تبدیل می شود و هنگامی که نمودار قیمتی خط حمایت را می شکند، خط حمایتی به خط مقاومتی تبدیل می شود.
به بیان ساده تر اگر نمودار قیمتی یک نماد موفق شود که خط مقاومتی را رد کند، به این معناست که قرار است از آن لحظه به بعد روی آن خط نقاط دره تشکیل شود و نه قله و به همین دلیل است که نقش آن به خط حمایت تبدیل می شود.
حمایت و مقاومت افقی
در شکل بالا همانگونه که مشاهده می کنید خطوط مقاومت از به هم پیوستن قله ها و خطوط حمایت از به هم پیوستن دره ها به وجود آمده اند.
حداقل نقاطی که توسط آن ها می توان خط حمایت و مقاومت را ترسیم کرد دو نقطه است اما در این تصویر با اتصال بیش از دو نقطه خطوط به وجود آمده اند و به آن ها اعتبار بخشیده است.
نمودار قیمتی در ابتدا و در سمت چپ سه بار به خط حمایت برخورد کرده است و هر بار که خط مقاومت برخورد کرده موفق نشده است که از آن عبور کند و مجددا به نزول قیمتی داشته است.
در چهارمین باری که این نمودار به خط مقاومت برخورد می کند از آن عبور کرده و یا به اصطلاح خط مقاومت شکسته می شود، شکسته شدن خط مقاومت در آن لحظه باعث شده که خط مقاومت به حمایت تبدیل شود و همان گونه که در تصویر نیز مشخص است نمودار قیمتی با خط حمایتی به وجود آمده دو بار برخورد داشته است.
روندها
انواع روند
روندها از نظر مدت زمان پایداری به سه صورت: بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم می شوند.
روند بلند مدت (Long Term Trend)
اغلب به دوره های طولانی تر از ۶ ماه اطلاق می گردد و به واسطه چارت های ماهانه یا هفتگی قابل شناسایی می باشند. عمدتا بانک ها، موسسات مالی یا اشخاص با حجم سرمایه زیاد از این نوع روندها برای معاملاتشان استفاده می کنند.
شاید این پست ها هم مفید باشد!
نحوه خرید سهام به زبان ساده – سبد سهام خود را بهینه و به روز کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – نوع سفارش سهام خود را انتخاب کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – تصمیم بگیرید که چند سهام بخرید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – در مورد سهام مورد نظر برای خرید تحقیق کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – یک کارگزار مناسب پیدا کنید
روند میان مدت (Medium Term Trend)
اغلب به دوره های بین ۳ هفته تا حداکثر ۶ ماه آینده اطلاق می گردد که به وسیله چارت های روزانه یا ۴ ساعته قابل شناسایی می باشند. عمدتا موسسات و اشخاص با حجم سرمایه متوسط از این نوع روندها برای معاملاتشان استفاده می کنند.
روند کوتاه مدت (Short Term Trend)
اغلب به دوره های کمتر از ۳ هفته اطلاق می گردد که به وسیله چارت های ۴ ساعته و کمتر قابل شناسایی می باشند. اکثر معامله گران با حجم سرمایه های کوچک از این نوع روندها برای انجام معاملاتشان استفاده می نمایند.
روندها از نظر جهت حرکت نیز به سه صورت: حرکت رو به بالا (صعودی)، حرکت جانبی (ساید) و حرکت رو به پایان (نزولی) تقسیم می شوند.
حرکت رو به بالا (صعودی)، حرکت جانبی (ساید) و حرکت رو به پایان (نزولی) تقسیم می شوند.
رسم انواع روندها
حرکت رو به بالا (صعودی) – Up Trend
یک روند رو به بالا از یک سری قله ها و درهای افزایشی تشکیل شده است به صورتی که مکررا خطوط حد بالا را قطع نموده و رکورد بالاتری از قیمت قبلی ثبت می کند. یا به عبارتی دیگر رکورد حد پایین از قیمت های قبلی بالاتر است.
حرکت جانبی (ساید) – Side Trend
یک روند جانبی (ساید) حالتی است که قیمت در یک دامنه (رنج) مشخص بین حد بالا و حد پایین نوسان می کند. به عبارتی دیگر قله ها و دره ها در خط افقی قرار می گیرند و قیمت در یک محدوده معین حرکت می کند و قادر نیست که قله یا دره بالاتر یا پایین تری از محدوده قبلی به وجود بیاورد.
حرکت رو به پایین (نزولی) – Down trend
یک روند رو به پایین از یک سری دره ها و قله های کاهشی تشکیل شده است به صورتی که مکررا خطوط حمایت یا حد پایین را قطع نموده و رکورد پایین تر از قیمت قبلی ثبت می کند. یا به عبارتی دیگر رکورد حد بالا از قیمت های قبلی پایین تر است.
بازار های به طور مداوم در یک جهت حرکت نمی کنند و تمایل دارند که نا منظم باشند اما درون همین رفتار نامنظم روند وجود دارد. روندها با اتصال یک سری از قله ها و دره ها مشخص می شوند. درک درست مفاهیم روند کمک زیادی به یک تحلیل گر تکنیکال می نماید تا بتواند از دیگر ابزارهای تکنیکی نیز به خوبی استفاده نماید.
نحوه رسم و بکارگیری خطوط روند
اصولا یک روند صعودی قیمت هنگامی معتبر می باشد که قیمت تمایل به ایجاد دره هایی بالاتر از دره قبلی و همزمان تمایل به ایجاد قله هایی بالاتر از قله قبلی داشته باشد.
در مقابل یک روند نزولی قیمت هنگامی معتبر می باشد که قیمت تمایل به ایجاد قله هایی پایین تر از قله قبلی و همزمان تمایل به ایجاد دره هایی پایین تر از دره قبلی داشته باشد.
در اینجا لازم به تاکیید می باشد که شروط ذکر شده فوق در رابطه با صحت و اعتبار یک روند قیمت، تنها یک تئوری نیست و اغلب معامله گرانی که از طریق رسم خطوط روند به تحلیل بازار می پردازند، تنها هنگامی وارد معاملات اشتباه و زیان ده می شوند که شروط ساده فوق را نادیده می گیرند. به طور مثال شخصی با وجود اینکه شاهد نقض شرط دره های بالاتر در یک روند صعودی می باشد اما با نادیده گرفتن این شرط ساده اسیر معاملاتی کاملا خلاف جهت اصلی روند و در نتیجه زیان های بسیار بزرگ و دردناک می گردد. برای رسم یک خط روند اصولا نیاز به حداقل دو قله (peak) و دو دره (Dip) می باشد و از اتصال نقاط ذکر شده (حداقل دو نقطه) به یکدیگر به وجود می آید.
نحوه ی رسم درست خط روند صعودی و خط روند نزولی
برای استفاده از یک خط روند بهدف انجام معامله آنچه که در تصویر زیر نیز مشخص است پس از رسم خط روند (در تصویر صعودی) تا هنگامی که قیمت بالاتر از این خط در حال نوسان باشد می توانیم معاملات خرید خود را فعال نگه داریم و در صورت نقض این خط روند یا شکست قیمت (Breakout) بایستی از معاملات خرید خارج شده و نسبت به فروش اقدام نماییم.
نقض کامل روند مستلزم باز و بسته شدن یک کندل جدید در یک خط روند می باشد و تنها با لمس آن خط نبایستی نسبت به معامله اقدام نمود.
نقض خط روند و شروع روند جدید
کانال قیمت (Channel)
کانال قیمت هنگامی شکل می گیرد که نوسانات قیمت در بین یک خط حمایت (Support) و یک خط مقاومت (Resistance) محدود گردیده و به کرات پس از برخورد با یکی از این دو خط مجددا به کانال بین این دو خط بازگردد.
خط کانال، خطی است موازی با خط روند رسم شده و در نمودار قیمت. کانال قیمت ممکن است صعودی، افقی (ساید) و یا نزولی باشد.
نحوه رسم یک کانال قیمت
همانطور که در تصویر زیر مشاهده می نمایید قیمت در یک روند افقی، دره و قله هایی را ایجاد کرده که با وصل کردن این قله و دره ها به یکدیگر یک کانال قیمتی رسم می کنیم. در ابتدا قیمت در یک کانال به صورت افقی حرکت می کند بعد از شکستن و یا نقض خط حمایت (Breakout) قیمت وارد کانال نزولی جدیدی می گردد. بعد از طی نمودن مسیر و ایجاد حداقل دو دره و دو قله ما می توانیم یک کانال برای یک روند نزولی نیز رسم نماییم.
نحوه ی رسم کانال صعودی
ترسیم خط روند چگونه است؟
خط روند ابزار ترسیم نموداری دینامیک است که برای ارزیابی مسیر کلی قیمت یک دارایی مورد استفاده قرار میگیرد. ترسیم خط روند با اتصال نقاط گردش قیمت به دست میآید.
در تحلیل تکنیکال همه چیز بر مبنای مسیر حرکت قیمت، تحلیل میشود. تحلیل فنی سه قانون کلی دارد؛ ۱. تاریخ تکرار میشود. ۲. قیمتها طبق مسیر مشخصی حرکت میکنند. ۳.همه چیز در نمودار قیمت، قابل مشاهده است. در حقیقت تحلیلگر تکنیکال خط روند را گواه تمام عوامل مؤثر بر قیمت میداند و نیازی نمیبیند که وارد تحقیقات آن بشود. او نگاهش به نمودار قیمت سهم و افت و خیز آن است. در این نمودار، ترسیم خط روند یکی از گزینههایی خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ است که میتواند راهنمای هر سرمایهگذار و تحلیلگر برای چیدن استراتژی قوی باشد. همچنان که رسم اشتباه آن، میتواند ما را از مسیر تحلیل دور کند و حتی باعث زیان سرمایه ما شود. اما این که ترسیم خط روند به چه شکل است و چه برداشتهایی میتوان از آن داشت، موضوع مورد بحث ماست.
خط روند چیست؟
خط روند ابزار ترسیم نموداری دینامیک است که برای ارزیابی مسیر کلی قیمت یک دارایی مورد استفاده قرار میگیرد. ترسیم خط روند با اتصال نقاط گردش قیمت به دست میآید که در آن مسیر صعود یا نزول قیمت، قدرت حرکت قیمت و مقاومت نسبی روند را مشاهده میکنیم.
بهترین نمودار برای ترسیم خط روند
در تحلیل تکنیکال، به طور کلی سه نوع نمودار پرکاربرد داریم؛ نمودارهای خطی، میلهای و شمعی. اما برای ترسیم خط روند، باید از نمودار شمعی استفاده کرد. نمودار شمعی از بخشهایی شبیه شمع تشکیل شده که هر کدام از آنها گزارشی را از حرکت قیمت میدهد که تفسیرش در نمودار آسان است. تحلیلگر با نگاه به نمودار شمعی میتواند به راحتی رابطه بین اولین، آخرین، بالاترین و پایینترین قیمت را مورد سنجش قرار دهد. جهت معامله در نمودار شمعی با رنگ مشخص میشود. تحلیلگران با نرمافزارهای گوناگون، رنگهای مختلفی را برای نمایش یک شمع صعودی یا نزولی انتخاب میکنند. یک رنگ را به شمع صعودی و یک رنگ را به شمع نزولی اختصاص میدهند که با یک نگاه ساده میتوان تشخیص داد که کدام شمع نزولی و کدام صعودی میباشد.
چگونگی ترسیم خط روند
اصلیترین موضوع در ترسیم خط روند، وجود حداقل دو نقطه برای اتصال است.در اصل خط روند را باید از اتصال حداقل دو سقف یا کف قیمت در نمودار رسم کنیم. در روند نزولی، قیمت پس از یک حرکت کوتاه رو به بالا، دوباره سقوط میکند. شمعهای قیمت روند صعودی نیز با گردشهای کوتاه رو به پایین، دوباره بیش از قبل، رو به بالا حرکت میکنند. در روندهای نزولی میتوانیم پایینترین قسمت شمعها (کف قیمت) را به هم وصل کنیم و سیر نزولی قیمت را مشاهده کنیم. در روندهای صعودی نیز بالاترین قسمت شمعها (سقف قیمت) را برای ترسیم خط روند، در نظر میگیریم.
اما سؤالی که پیش میآید این است که ترسیم خط روند باید روی کدام نقاط (قیمت باز یا قیمت بسته، سقف یا کف قیمت) انجام شود؟ پاسخ قطعی برای این سوال وجود ندارد و خط روندی که کاملا بر نقاط بالا و پایین و باز و بسته شدن شمعها منطبق باشد وجود ندارد. نقاط ترسیم خط روند بستگی به دیدگاه تحلیلگر و وضعیت نمودار دارد و هر کسی میتواند طبق نگاه و تجربه شخصی خود با آن برخورد کند. فقط مسئله مهم این است که در ترسیم خط روند، نباید خط ها از درون بدنه شمعهای قیمتی عبور کنند.
دوره های زمانی
در هر نمودار میتوانیم چندین خط روند رسم کنیم که هر کدام بیانگر مسیر قیمت در بازه مشخصی از زمان باشد. خط روندی که زاویه شیب تندی داشته باشد، معمولا دوام زیادی نخواهد داشت. چرا که قیمتها نمیتوانند برای مدت طولانی یک رشد یا نزول تقریبا عمودی را حفظ کنند. ترسیم خط روند در هر زمان ممکن میتواند راهنمای تحلیلگران جدید برای شناسایی روند کلی باشد. خطوط روند در دورههای زمانی طولانیتر، قدرتمندتر هستند. برای ریسک کمتر میتوانیم از تکنیک تحلیل چند زمانی استفاده کنیم. مثلا نمودار هفتگی تحلیل را شروع کنیم و در مواقع اصلاحی یا بر اساس خطوط روند همپوشان در نمودار روزانه، معامله کنیم. هرچند بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بهترین دوره زمانی برای تحلیل روند قیمت، نمودار روزانه میباشد. زیرا نه خیلی طولانی است و نه زیادی کوتاه مدت. بر اساس آن میشود دوره زمانی منطقی را به همراه جزئیات مهم آن، تجزیه و تحلیل کرد.
باید مراقب باشیم که در ترسیم خط روند، از بدنه شمعها عبور نکنیم. زیرا چنین خطی هیچگونه اعتبار تحلیلی نخواهد داشت. همچنین باید حواسمان به فاصلههای زمانی میان نقاط اولیه ترسیم خط روند (حداقل دو نقطه) باشد. هر چه بازار طی مدت طولانی تری به آن واکنش نشان دهد، قطعا اعتبار بیشتری مییابد. آخرین نکته در مورد بازههای زمانی این است که هرچه تعداد نقاط برخورد خط روند بیشتر باشد، آن خط از نظر تحلیلی معتبرتر است.
تنظیم خط روند
بعد از ترسیم خط روند، معمولا لازم است خط را به خوبی تنظیم کنیم. مسیر قیمتها یکنواخت و مستقیم نیست و از این جهت که خط روند هم قیمت و هم زمان را مشخص میکند، در امتداد محور زمان و قیمت، حرکت میکند. یعنی هر نوع افزایش یا کاهش شتاب در روند، نیاز به ساماندهی مجدد دارد. برای درک این که آیا خط روندی که رسم کردیم باید تنظیم شود یا این که آیا شکسته شده یا نه، بایستی حرکات قیمت را در یک روند در نظر بگیریم.
- در یک روند صعودی، سقفها و کفهای بالاتری به وجود میآید. به این معنا که سقفها و کفهای قیمت، بالاتر از سقفها و کفهای قبلی هستند. تا زمانی که قاعده بر این باشد، اگر قیمت به زیر خط روند نزول پیدا کرد، شاید به معنای پایان روند نباشد و فقط باید دوباره خط را تنظیم کنیم.
- در یک روند نزولی، سقفها و کفهای پایینتری ایجاد میشود. به بیان دیگر، سقفها و کفهای قیمت، پایین تر از سقفها و کفهای قبلی هستند. تا وقتی که قاعده به این شکل باشد، اگر قیمت از خط روند بالاتر برود، احتمالا به معنای پایان روند نباشد و فقط لازم است خط روند را دوباره تنظیم کنیم.
ارزیابی ناحیه حمایت و مقاومت با خطوط روند
نتیجه مهم دیگری که میشود از ترسیم خط روند به دست آورد، پیشبینی سطوح حمایت و مقاومت است. به این معنا که با خطوط روند میتوانیم با آن تشخیص دهیم قیمت در چه ناحیهای برای حرکت دچار چالش میشود. کاربرد این اطلاعات برای معاملهگرانی است که میخواهند نقاط استراتژیک ورد به معامله را بیابند و حد سود یا حد ضرر را تشخیص دهند. کسانی که با روش تکنیکال تحلیل میکنند، هنگام نزدیک شدن قیمت سهم به خطوط روند، با توجه بیشتری آن را زیر نظر میگیرند. چرا که این نواحی، نقش مهمی در روند کوتاه مدت قیمت، ایفا میکنند.
در زمان رسیدن قیمت به سطوح مقاومت یا حمایت، احتمال دارد دو اتفاق رخ بیفتد: قیمت به سطح حمایت یا مقاومت برخورد میکند و دوباره به مسیر قبلی خود شروع به حرکت میکند. یا این که قیمت از سطح حمایت یا مقاومت عبور کند که این وضعیت حاکی از تغییر و یا ضعف روند فعلی است.
خطای ذهنی در ترسیم خط روند
این مسئله شاید چالشی ترین مسئله تحلیلگران در هنگام رسم خطوط روند باشد که اصطلاحا به آن “تنظیم اجباری منحنی” گفته میشود. این حالت مربوط به زمانی است که فرد با تعصب نسبت به وضعیت نمودار، بر درستی یک ناحیه پافشاری میکند و یقین دارد و بر اساس پیشزمینههای ذهنی اشتباه، رسم و تنظیم خطوط را آغاز میکند. مهمترین نکته در ترسیم خط روند و سطوح مقاومت و حمایت این است که همواره برترین نقاط بازگشت در نمودار، واضحترین آنها هستند. لذا اگر میبینیم که یک خط روند به اندازه کافی با قوانین تحلیل نموداری همخوانی ندارد، توصیه میشود ابزار یا الگوی دیگری را دست بگیریم و یا صبر کنیم تا موقعیت مناسبی فراهم شود.
نقش خط روند در معامله
معاملهگران برای معامله بر اساس ترسیم خط روند، از دو شیوه استفاده میکنند. حالت اول وقتی است که قیمت مسیر پیشبینی شدهای را طی کرده و خط روند نقش حمایتی یا مقاومتی مطلق دارند. در این وضعیت اگر خط روند طبق روند صعودی پیش برود، احتمالا زمانی خرید را ثبت میکنند که یک روند نزولی کوتاهمدت با خط روند صعودی بزرگ، برخورد داشته باشد. اگر هم مسیر خط روند، نزولی باشد، فروش هنگامی انجام میشود که یک روند صعودی کوتاهمدت با یک خط روند نزولی بزرگ برخورد کند.
اما حالت دیگر، زمانی است که پس از ترسیم خط روند، شمعهای قیمتی با خط روند شکسته شوند و قیمت بالاتر یا پایین تر از آنها بسته شود. در این حالت، خط روند خاصیتی معکوس دارد و به سطوح اتفاق تبدیل میشود. به عنوان مثال، خط روند صعودی که نقش حمایتی داشته، شکسته شود و تبدیل به یک خط مقاومتی شود. در این صورت اکثر معاملهگران صبر میکنند تا قیمت به خط روند بازگردد و سپس یک معامله کمریسک را رقم بزنند.
خطوط روند، راهنما یا سیگنال؟
از طرفی با رسم و تنظیم مداوم این خطوط، خط روند به یک سیگنال معاملاتی غیردقیق تبدیل میشود. از طرف دیگر، اندک خطایی در زاویه ترسیم خط روند، ممکن است در این که خط روند با چه قیمتی برخورد کند، تفاوت فاحشی ایجاد کند. لذا بهتر است خط روند را به عنوان یک راهنما در نظر بگیریم و برای ورود به معامله، از معیارهای دقیقتری مانند کندل استیکها، الگوهای قیمت یا اندیکاتوری که نسبت به نوسانات قیمت، تطبیق دقیقتر و سریعتری دارد، استفاده شود.
وقتی خط روند را یک راهنما بدانیم، دیگر لزومی ندارد در ترسیم خط روند منطبق با کفهای قیمت و سقفهای قیمت، وسواس زیادی به خرج بدهیم. باید خط روند را به شکل مناسب رسم کنیم و در بینقص بودن آن، کمالگرایی نداشته باشیم. اگر در ترسیم خط روند، قواعد را به طور معتدل رعایت کردیم، خط روند میتواند مسیری عینی در برابر ما قرار دهد تا از موقعیتهای مناسب برای معاملات، آگاه شویم.
حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال
توجه به خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار زیادی در بورس دارد. این خطوط ارائه دهنده نقاط اتصال مهمی هستند که در آنها نیروهای عرضه و تقاضا به هم میرسند. حمایت ها و مقاومت ها به دو دسته داینامیک (Dynamics) و استاتیک (Static) تقسیم می شوند که در این مقاله به توضیح آن ها خواهیم پرداخت.
محتوی این مقاله توسط گروه آموزش کالج تی بورس تهیه گردیده است و برای علاقه مندان به آموزش ارز دیجیتال ، پروتیم آکادمی آینده آنرا بازنویسی و بازنشر نموده است .
تاثیر عرضه و تقاضا بر شکل گیری مقاومت و حمایت
فرق چندانی نمی کند که تحلیلگری تازه کار یا حرفه ای در بورس باشید. تعیین سطوح حمایت و مقاومت جزو ابتدایی ترین و در عین حال مهم ترین مباحث تحلیل تکنیکال .technical analysis در دوره آموزش ارز دیجیتال است. در بازارهای اقتصادی و مالی ، قیمت ها توسط عرضه و تقاضا هدایت می شوند . عرضه با کاهش قیمت ها، فروشندگان و فروش هم ردیف است؛ تقاضا، با افزایش قیمت ها، خریداران و خرید هم ردیف است. هرگاه تقاضا افزایش یابد قیمت ها بالا می روند و هر گاه عرضه افزایش یابد قیمت ها پائین می آیند.
محدوده حمایتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که در آن خریدار به صورت پرقدرت ظاهر می شود و فروشنده نیز ضعیف می شود. در محدوده حمایت، تقاضا برای سهم افزایش می یابد و از کاهش بیشتر قیمت سهم جلوگیری می شود.
محدوده مقاومتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که برعکس محدوده ی حمایتی فروشنده به صورت پرقدرت ظاهر می شود و همگام با آن ضعف خریدار در سهم وجود دارد. اعتقاد براین است که در این هنگام خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ به دلیل افزایش عرضه ها و عدم تقاضای قوی در بازار قیمت سهم کاهش می یابد و روند افزایش قیمت متوقف می شود. به طور کلی سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال دارای دو جنس استاتیک و داینامیک است.
حمایت و مقاومت استاتیک
به سطوحی گفته می شود که در هر شرایطی مقدار ریالی آن ثابت بوده و وابسته به زمان نیست به بیان دیگر سطوح استاتیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق افتاده اند و دارای سابقه تاریخی هستند.
ساده ترین حالت حمایت و مقاومت استاتیک، همان حالت افقی آنهاست که خط مقاومت مماس بر خطوط روند در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ بالاترین قیمت کندل پیوت سقف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از صعودی به نزولی تغییر می کند) و خط حمایت مماس بر پایین ترین قیمت کندل پیوت کف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از نزولی به صعودی تغیییر می کند) است. لازم به ذکر است در رسم حمایت و مقاومت سایه ها (shadow) را نیز لحاظ می کنیم.
حمایت و مقاومت داینامیک
به سطوحی گفته می شود که در زمان های مختلف تغییر می کند. به بیان دیگر سطوح داینامیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق نیفتاده اند و دارای سابقه تاریخی نیستند پس باتوجه به شرایط مختلف مقدار ریالی آنها متفاوت است. به عنوان مثال تصویر زیر یک روند صعودی را نشان می دهد. که مقاومت ها در قالب کانال صعودی نمایش داده شده اند. مشاهده می شود این اعداد فقط یک بار تکرار شده اند به همین دلیل به این سطوح داینامیک می گویند.
حمایت داینامیک را نشان می دهد که در قالب یک کانال صعودی مشخص گردیده است. و تفاوت های حمایت داینامیک و استاتیک را بیشتر ملموس می کند.
طریقهی رسم مقاومت داینامیک به این شکل است. که سقف های قیمتی را به هم وصل می کنیم و برای رسم آن همین عمل را با متصل کردن کف های قیمتی انجام می دهیم. لازم به ذکر است حمایت های روند صعودی و مقاومت های روند نزولی از اعتبار کمتری برخوردارند.
تفاوت حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال
مقوله زمان در این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد. حمایت و مقاومت استاتیک ثابت بوده و در طول زمان همواره مقدار ثابتی است. اما حالت داینامیک آن با توجه به زمان و شرایط مختلف مقادیر متفاوتی را نشان میدهد. حمایت و مقاومت تاریخی و افقی از مصادیق استاتیک هستند. حمایت و مقاومت خطوط روند از نوع داینامیک هستند.
نتیجه گیری
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک جزء اساسی موفقیت در بازار سرمایه است. اگرچه گاهی اوقات تعیین خطوط دقیق حمایت و مقاومت مشکل است. اما با استفاده از آنها توانایی تحلیل و پیشبینی به شدت بهبود مییابد. اگر قیمت یک ارز دیجیتال به یک سطح مهم نزدیک شود. باید آنرا به عنوان یک هشدار برای تغییر روند تلقی نمود. شکسته شدن یک سطح حمایت و مقاومت نشانهی تغییر رابطهی بین عرضه و تقاضا است.
یکی از قویترین استراتژی های معاملاتی خرید. خرید در سطوح بالایی است. روشی که مورد استفاده و تاکید بزرگان بازار سرمایه همچون نیکلاس دارواس، ویلیام اونیل و… است. طبق این استراتژی هنگامی که سهم از گذشتهی قیمتی خود عبور میکند. میتوان صعودهای خوبی را برای سهم مورد نظر پیش بینی کرد. به عبارت دیگر عبور از خط مقاومت و غلبهی تقاضا بر عرضه در این نقطهی مهم، نوید آیندهای روشن خواهد بود.